💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
یه روز تو مزار شهدا گمنام نشسته بودم😊
گفتم این همه از شهدا شنیدی و میگی، خودت چرا باور نداری
همین ابراهیم هادی چرا راه دور میری😎
گفتم آی شهدا، ابراهیم، من زن میخام😉
دو سه ماهی گذشت، یه روز تو خونه عکس ابراهیمو قاب کردم گذاشتم رو تاقچه😎
چند هفته بعد تو اولین خواستگاری حل و فصل شد و عقد کردیم😍
وقتی رفتم اتاق همسرم دیدم عکس ابراهیم هادی رو دیواره😊
از تعجب داشتم می ترکیدم☺️
فهمیدم ابراهیم یکی از مریداشو برای من انتخاب کرده😍
💠🍃💠🍃