🌷 حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟ گفت: همینو. -واقعا؟جون حاجی؟ نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم. حاجی قاشق را برگرداند... بخدا فردا بهشون میدیم حاجی همین طور که کنار میکشید گفت: به خدا منم فردا ظهر میخورم! 📚 شهید ابراهیم همت ⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘ 🌙 شبتان شهدایی ‌🔶 در باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/4064215247Ce759d422ac