🔳 به هیچ دسته کلیدی اعتماد نکنیم!
اگر چه احیای توافق برجام سادهترین و کوتاهترین مسیر برای دستیابی به گشایشهای اقتصادی است اما به هیچوجه باثباتترین و درستترین مسیر نخواهد بود چرا که تجربه پیشین بدعهدی طرفهای مقابل و تداوم اختلافات جدی نشان میدهد هرگونه توافق احتمالی نیز به شدت شکننده خواهد بود چرا که شواهدی مبنی بر اینکه طرفین قصد تغییر رویه در رفتارهای خود را دارند دیده نمیشود.
1ـ شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد غرب در پس بازی دیپلماتیک کشدار خود همچنان از همه ابزارهای اقتصادی، رسانهای و حقوقیاش در عرصه بینالملل برای ایجاد محدویت علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده میکند، همچنان مهار رژیم صهیونیستی را برای انجام ترور و عملیاتهای خرابکارانه محدود علیه جمهوری اسلامی ایران در منطقه رها نگه داشته و سعی دارد گروههای اپوزسیون داخلی را بر امواج نارضایتیهای اقتصادی سوار نماید.
2ـ از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز علیرغم تحمل فشارهای اقتصادی آموخته است که هرگونه عقبنشینی در مقابل غرب تنها به از دست رفتن یک سری امتیازات و گیر کردن در چاله تعهدات جدیدی منتهی خواهد شد که در نهایت عایدی اقتصاد قابل توجهی نیز نخواهد داشت بنابراین علیرغم باز نگه داشتن باب مذاکره تا رسیدن به نتیجه مطلوب و دستیابی به انتفاع اقتصادی با زیرکی راهبردهای توسعه خود را در حوزههای گوناگون بر اساس منافع ملی به پیش میبرد.
3ـ علاوه بر این جنگ اوکراین و پیامدهای اقتصادی آن شرایط متغییری را در حوزههای گوناگون به خصوص در بحث انرژی، مواد غذایی و مهاجرین به وجود آورده که در آن روزانه برگ برنده را از زمینی به زمین دیگر پرت میکند. در این شرایط تصمیمگیری کار آسانی نیست لذا طرفین سعی میکنند در میدان دیپلماسی آهسته و با احتیاط گام بردارند موضوعی که رسیدن به نتیجه گفتوگوها را هر روز به تعویق میاندازد.
در چنین شرایطی احتمال وقوع یک توافق کار سختی به نظر میرسد اما در صورت دستیابی به یک توافق باید به آن به چشم دوران گذار (transition period) و فرصتی برای تقویت پایههای اقتصادی نگاه کرد چرا که جایی که اعتماد نیست توافق بیهوده است. شاید بهتر باشد آنطور که آنتونی رابینز میگوید: به هيچ دسته كليدي اعتماد نكنيم بلكه تا فرصت هست كليدسازي را فرا بگيريم.