💢 پاشنه آشیلهای سیاست خارجی ترکیه - ۱
✍ محمدعلی دستمالی، کارشناس مسائل ترکیه
@EuroAtlantic
این روزها، شنیدن نام ترکیه، یادآور تلاش دولت این کشور، برای تحقق برخی از اهداف سیاسی – امنیتی و اقتصادی در مناطق مهمی نظیر شرق مدیترانه، سوریه، شمال عراق، لیبی و قره باغ است؛ اما قبلاً چنین نبود.
در سالیان گذشته، ترکیه یکی از کشورهایی بوده که همواره در رسانهها و مجامع سیاسی، خبری و اتاق فکرها و همایشهای جهان، نامش به میان آمده و مورد توجه قرار گرفته است.
درست در دورانی که حزب عدالت و توسعه به میدان آمد و گروهی از توانمندترین و نخبهترین کادرهای پرورش یافته در مکتب سیاسی مرحوم نجم الدین اربکان، اداره ترکیه را در دست گرفتند، اتفاقاتی در جهان و منطقه افتاد که در مجموع از بسیاری جهات به نفع ترکیه تمام شد و این کشور توانست نام خود را بر سر زبانها بیندازد.
مقصود، فقط اتفاقات سیاسی و رویدادهای مربوط به سال ۲۰۰۳ عراق یا دوران خیزشهای عربی یا بیداری اسلامی نیست، بلکه مسالهای به مراتب مهمتر از آن است. مسالهای به نام گسترده شدن دنیای ارتباطات و اینترنت و شتاب گرفتن موج برداشتن مرزهای مجازی بود که بر اساس دستاوردهای علمی و فن آوری دنیای ارتباطات، تلفن همراه، رایانه، اینترنت و روابط دنیای مجازی، نه تنها سبک زندگی، بلکه ذائقه سیاسی و حزبی جوامع را تغییر داد.
تیم جدا شده شاگردان اربکان، توانست با استفاده از امکانات مهم رسانه، ارتباطات و شبکه سازی، سازماندهی گسترده و منظم حزبی، برنامههای کلان اقتصادی و اجرایی و صد البته با طعم بسیار لذیذ و خوشمزهای به نام فرهنگ و گردشگری، تصویر تازه ای از ترکیه به نمایش گذارد.
تصویری که در آن، شاهد در هم تنیدگی توسعه، خدمت، رفاه، کادرسازی، خدمت و برندسازی و ارتباط بودیم و نتایج و دستاوردهای این تلاش، همه جهان را متوجه این موضوع کرد که یک قدرت اقتصادی جدید در گوشهای از آسیا شکل گرفته که اتفاقاً هم آسیایی و اسلامی است، هم قرار گرفته بر دروازه اروپا و حوزه جغرافیایی مهمی به نام مدیترانه و دارای امکان دسترسی به مناطق استراتژیکی همچون آسیای میانه، قفقاز، دریای سیاه، شرق مدیترانه و اغلب آن حوزههایی که پیشتر، بخشی از قلمرو امپراطوری عثمانی بود.
این تیم، برای رسیدن به اهداف مهم خود و در راس آن، رسیدن به توسعه اقتصادی و رفاه و رفع تبعیض، با اعمال سیاستهای مالیاتی جدید، جذب سرمایههای خارجی، تقویت روابط دیپلماتیک با شرق و غرب عالم، بها دادن به تنوع فرهنگی و قومی، احترام نهادن به اصل آزادی بیان و در همان حال توجه به تفکیک قوا و ساز و کارهای انتخاباتی و حزبی دموکراتیک، گویی انرژی انباشته شده در دهها هزار فنر را رها کرد و چنین شد که ترکیه، تعریف جدیدی از اهداف و صورت و معنای خود به دست داد و این کشور، برای دنیای ما و به ویژه برای منطقه ما، جذابتر و شایان توجه تر شد.
به ویژه در حوزه دیپلماسی، دیپلمات های توانمندی همچون عبدالله گل، علی باباجان، فریدون سنرلی اوغلو، احمد داود اوغلو و مجموعهای از دهها سفیر و دیپلمات ارشد با سابقه، در عمل کاری کردند که ترکیه با جهان روابط جدیدی بگیرد و در اوج پویایی و نشاط، به دنبال فتح بازارهای جدید، حضور در همایشها، تعامل با شرق و غرب و ظاهر شدن در کسوت و جامه میانجی و ثبات آفرین باشد.
اما حالا چه؟ آیا هنوز هم ترکیه در همان فاز است و حزب حاکم، در داخل با تمام توان، به دنبال توسعه اقتصادی و رفع تبعیض و بهبود شرایط کسب و کار و بازار برای جذب سرمایه گذاران خارجی و کارآفرینی و کالاآفرینی و کشاندن توریستهای خارجی است و در خارج نیز، با تمام توان دیپلماتیک خود، در سودای تامین ثبات و امنیت منطقه و جهان و هماهنگی با دستگاه دیپلماسی کشورها و حضور در باشگاههای بزرگ جهان است؟ در پاسخ باید گفت: خیر. در هر دو حوزه اتفاقات تازهای افتاده و حالا تیم اردوغان و اتاق فکر حزب عدالت و توسعه در فاز و فضای متفاوتی قرار گرفته که از بسیاری جهات با ۱۰ سال پیش قابل مقایسه نیست.
بگذارید دو حوزه داخلی و خارجی را به اجمال و اختصار توصیف کنیم، تا تفاوتها به خوبی نمایان شوند: در حوزه داخل، اگر چه هنوز هم توسعه اقتصادی برای دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، اهمیت ویژهای دارد، اما حالا توسعه اقتصادی به هدف و افق فکری و عملی مهمی برای حفظ بقای حزب تبدیل شده و علاوه بر این، اگر در آغاز مسیر حرکت حزب حاکم، پروژههای کلان اقتصادی، برای اغلب اقشار جامعه، سود و آورده داشت، حالا بیشتر به سود پیمانکاران و شرکتها و رانتهای بزرگی است که تحت هر شرایطی و با استفاده از قوانین خاص تضمین سود، از حاشیه امن برخوردارند.
ادامه در پست بعدی ...