┅⊰༻🌸🍃
#خاطره 3⃣
من توی خونهمون به دو چیز معروف بودم؛
برنامه ریزی و خواب.
در واقع این دوتا باهم ترکیبی کار میکرد ( برنامهریزی برای خواب) 😅
وقتی ماه رمضون میشد، این ویژگی ها خیلی پررنگتر و فشردهتر میشد. مخصوصاً که متوجه شده بودم خواب آدم روزهدار هم عبادته.😁
برنامه معمولاً اینطور پیش میرفت که:
خواب، سحری
خواب، نماز
خواب، مدرسه
خواب، افطار
و در آخر خواب 😁.
خدایی برای اون خواب بین سحری و نماز صبح خیلی زحمت میکشیدم و با مادرم چانه زنی میکردم. 😁😁
ماه رمضون بچگی من در خواب بود کلاً.
همینقدر جذاب، همین قدر عرفانی😁
عبادت از این بیریاتر و مخلصانهتر نمیشد.😅😅😅
┅⊰༻🌸🍃