حاج احمد کاظمے داشت روے زمین چیزے مے‌نوشت رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته «حسین(؏)» طورے که انگشتش زخم شده ازش پرسیدن حاجے چیکار میکنے؟ گفت: چون‌ میسرنیست من راکام او عشـق بازے مےکنم با نام او 🕊°┈┈••✿❣✿••┈┈°🕊