شهید بر روى مین منوّر مرتضی شادکام داشتیم می‌رفتیم طرف میدان ‌مین براى شناسایى راه‌کار.می‌خواستیم از آن‌جا کار را شروع کنیم تا به ‌جایى که احتمال می‌دادیم تعدادى شهید افتاده باشد، برسیم. همراه بچه‌ها،درمنطقۀ112فکه،نرسیده به میدان‌ مین،متوجه سفیدی‌ای روى زمین شدم که به‌ چشم می‌زد.منطقه را سکوت محض گرفته بود.فقط باد بود که میان سیم‌هاى خاردار گذرمی‌کرد. به نزدیکش که رسیدم،از تعجب خشکم زد،پیکر شهیدى بود که اول میدان ‌مین روى زمین دراز کشیده بود.اول احتمال دادیم شهیدى است که تیر یا ترکش خورده و افتاده اول میدان ‌مین.بالاى سرش که رسیدم،متوجه یک ردیف مین منور شدم.دنبال آن را گرفتم،دیدم جایى که او دراز کشیده،درست محل انفجار یکى از مین‌هاى منور است. مین منوّر شعلۀ بسیار زیادى دارد.به حدى که می‌گویند کلاهخود ‌آهنى را ذوب می‌کند.حرارتى که در نزدیکى آن نمی‌توان گرمایش را تحمل کرد. خوب که نگاه کردم دیدم آثارسوختگى بخوبى بر روى استخوان‌هاى این شهید پیداست.درهمان وهلۀ اول فهمیدم چه شده است! او نوجوانى تخریبچى بوده که شب عملیات درحال بازکردن راه‌کار و زدن معبر بوده تا نیروها از آن‌جا رد شوند،ولى مین منوّرى جلویش منفجر شده و او براى این‌که عملیات لو نرود،بلافاصله خودش را بر روى مین منوّر انداخته تا شعله‌هاى آن منطقه را روشن نکند و نیروها به عملیات خود ادامه دهند. پیکر مطهر سوختۀ او را که جمع کردیم،از همان معبرى که او سرفصلش بود،وارد میدان‌ مین شدیم.داخل میدان، ده-پانزده شهید در راه‌کار، پشت‌سر یکدیگر دراز کشیده و خفته بودند. پلاک آن شهید اولى ذوب شده بود ولى شهدایى که در میدان‌ مین بودند پلاک و کارت شناسایى بعضی‌شان سالم بود و شناسایى شدند که فهمیدیم از نیروهاى دلاور لشکر عاشورا و تعدادی هم از نیروهایى ارتش از لشکر 81 زرهى خرم‌آباد بوده‌اند. نقل ازکتاب:تفحص نوشته:حمید داودآبادی چاپ:نشر شهیدکاظمی