بنام خدا. ( قسمت چهاردهم). به باهانی مارمضان.
امیر اعظم یعنی ، هزاران کوخ را خراب هاکن تا وستار خودت یک کاخ بسازی
کاش ادمای با سواد همیامبین و تاریخ دروار را هُنگُتِن. روایتهای تاریخ دروار ، یا ناقص گفته همبو یا سواد بعضیها و تخصصشان در این حد نِیِه . و یا عمدا دستی در کار دَبی و درِ که موافق گفتنِ حقایق و زوایای موضوعات نِیِن. اُما بِنا را واملیم بر اینکه قدرت تحلیل و سواد اینقد نبی و نتانستین خوب بگوئن نکه نانخاستین. به هر حال الان در گام دوم انقلاب دریم و قرن 13شمسی خلاص هابه و قرن 14شروع هابی. الان دیگه باید جوانان بیان و کارا دست بگیرن ، و وستارِ اینکه مدیون ملت و مملکت نَبِن، لازمِ حتما حتما حتما تاریخ دویست سال اخیر را یعنی قرن 12و13 مملکت و دهاتمانا بخانن و بیان. اگه نه ناخواسته به خودشان و مردمشان دچار ظلم و خیانت هِمْبِن. بر اثر بیسوادی و بی اطلاعی و نا آگاهی ، یکوقت ممکنه آدم پاشا ( پایش را) وٰالِه ( بگذارد)جاپای امیر اعظم و ناصرالدین شاه و رضاشاه و ممدرضاشاه. اونوقت چیشی همبو؟ همبو آش نخورده و داهان سوخته. هشیٖم اونور با این ظالمین خبیث محشور همبیم . چکا؟ بخاطر جهل و ندانستن. وستارِ همینه که ضرب المثل معروفِ بین اُما درواریا ، هنگن « یا باید دانا بی یا پُرسان » باید تاریخا بلد بیم.تا ضرر نکنیم. بالاخره صحبت از یَک زندگیِ ابدیِ. حیفِ که آدُم با نِدانُم کاریاش، خودشا و صدتای دیگه را بدبخت هاکنه. چون آدم هرچی هابو از امیراعظم که بالاتر نامبو. الان امیراعظم کُوآ؟! تا همینان چند سال پیش ازین، اون باغ و اِمارِتی که روزگاری شاهانه دِلیش زندگی هِکردین و وستار دنیاشان خونها هوریتیبین( ریخته بودند) آدمایی بکشته بین( انسانهای زیادی را به قتل رسانده بودند) ظلمها بکرده بین، تا همینان چند سال پیش یک مخروبه ای هابِّ . جدیدا بعنوان یَک امارت باستانی بهش رسیدگی بکردن و....
خیلی زورداره آدم امیراعظم بو ولی هیچکی آدم حسابش نکنه و فاتیشیج نُخانه. این تازه دنیاشانِ. آخرتشان که به مراتب بدتره. و لهم عذاب الیم بما کانوا یعملون.
اینانوریجا( این طرف قضیه را) بینین، عمو آخوند ، بدون پست و مقام و بدون خدم حشم بدون پول پَلِه ، بدون نسل و وَچه( فرزند). همچنان زنده و آقا ، محبوب قلوب عاشقان ، بویژه شهیدان این خاک.
( ادامه داره....)