**رویدادهای اینده* از سخنرانی داخلی رئیس جمهور فرانسه جهان شوکه شد!
اکیداً توصیه میکنم که وقت خود را صرف مطالعه این مقاله کنید زیرا رویدادهای آینده را پیشبینی میکند که احتمالاً رخ خواهند داد. نظریات بیان شده کاملاً مربوط به امانوئل مکرون رئیس جمهور فعلی فرانسه است!
این مقاله از حساب عمومی بازتولید شده است: Guo Rong (ID: xuu5336)
مکرون اخیرا در یک نشست داخلی به تحلیل کلی از وضعیت بین المللی کنونی پرداخت. آهی کشید: هژمونی غرب رو به پایان است!
تغییر قدرت بزرگ در جهان امروز را چگونه می بینید؟ سخنرانی پشت درهای بسته ماکرون بسیار ارزشمند بود.
ماکرون:
ما در این دنیا با هم زندگی می کنیم و فرستادگان اینجا بهتر از من این دنیا را می شناسند.
بله، نظم بینالمللی به شیوهای کاملاً جدید در حال تغییر است و من مطمئن هستم که این تحول بزرگی در تاریخ ما است و تقریباً در همه مناطق پیامدهای گستردهای دارد.
این یک دگرگونی نظم بین المللی، یکپارچگی ژئوپلیتیکی و یک سازماندهی مجدد استراتژیک است.
بلی، باید اعتراف کنم که هژمونی غرب ممکن است به پایان برسد.
ما از قرن 18 به نظم بین المللی مبتنی بر هژمونی غرب عادت کرده ایم.
این یک فرانسه الهام گرفته از روشنگری قرن هجدهم است.
این بریتانیای قرن نوزدهمی است که توسط انقلاب صنعتی رهبری می شود.
این آمریکای است که از قرن بیستم و از دو جنگ جهانی برخاسته است.
فرانسه، انگلستان و آمریکا 300 سال است که غرب را بزرگ کرده اند.
فرانسه فرهنگ است، انگلستان صنعت و آمریکا جنگ است.
ما به این عظمت عادت کرده ایم که به ما تسلط مطلق بر اقتصاد و سیاست جهانی می دهد.
اما همه چیز در حال تغییر است.
برخی از بحران ها ناشی از اشتباهات خود ما در غرب است، در حالی که برخی دیگر از چالش های کشورهای نوظهور ناشی می شود.
در داخل کشورهای غربی، بسیاری از انتخاب اشتباه امیز ایالات متحده در مواجهه با بحران ها، هژمونی ما را به شدت متزلزل کرده است.
توجه داشته باشید که این فقط با دولت ترامپ شروع نشد، سایر روسای جمهور ایالات متحده مدت ها قبل از ترامپ شروع کرده اند، سیاست کلینتون در مورد چین، سیاست جنگ بوش، بحران مالی جهانی اوباما و سیاست تسهیل کمی، انتخاب های اشتباه دیگری انجام دادند.
سیاست های غلط این رهبران آمریکایی همگی اشتباهات اساسی است که هژمونی غرب را متزلزل می کند. با این حال، از سوی دیگر، ما ظهور قدرت های نوظهور را بسیار دست کم گرفته ایم.
ظهور این قدرت های نوظهور را دست کم مگرفتید، نه فقط دو سال پیش، بلکه ده یا بیست سال پیش.
ما از اول آنها را دست کم گرفتیم!
باید اعتراف کنیم که چین و روسیه در طول سال ها تحت سبک های مختلف رهبری به موفقیت های بزرگی دست یافته اند.
هند نیز به سرعت در حال ظهور به عنوان یک قدرت اقتصادی است و در عین حال او نیز در حال تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی است، چین، روسیه، هند، این کشورها در مقایسه با ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا.
دیگه حرفی نزنیم فقط تخیل سیاسیون از غربی های امروزی خیلی قوی تر اند. بعد از اینکه قدرت اقتصادی قوی پیدا کردند، شروع به جستجوی «فلسفه و فرهنگ» خود می کنند.
آنها دیگر به سیاست غربی اعتقادی ندارند، بلکه شروع به پیگیری «فرهنگ ملی» خود می کنند. این ربطی به دموکراسی ندارد . هند یک کشور دموکراتیک است و او نیز همین کار را می کند و به دنبال "فرهنگ ملی" خود است.
زمانی که این ملت های نوظهور فرهنگ ملی خود را بیابند و به آن ایمان بیاورند، به تدریج از شر «فرهنگ فلسفی» که هژمونی غرب در گذشته به آنها القا کرده است خلاص می شوند.
و این آغاز پایان هژمونی غرب است!
پایان هژمونی غرب در افول اقتصادی نیست، نه در افول نظامی، بلکه در افول فرهنگی.
وقتی دیگر نمی توان ارزش های شما را به کشورهای نوظهور صادر کرد، این آغاز زوال شماست.
من فکر می کنم تخیل سیاسی این کشورهای نوظهور از ما بالاتر است.
تخیل سیاسی بسیار مهم است. این مفاهیم منسجم و قوی دارد و می تواند به الهامات سیاسی بیشتری منجر شود.
این که آیا ما می توانیم در سیاست جسارت بیشتری داشته باشیم، تصور سیاسی کشورهای نوظهور بسیار بیشتر از تصورات اروپاییان امروزی است، همه اینها من را عمیقاً شوکه کرد!!!
*چین* 700 میلیون نفر را از فقر نجات داده است و تعداد بیشتری از مردم در آینده از فقر خارج خواهند شد، اما در فرانسه، اقتصاد بازار نابرابر درآمد را با سرعت بی سابقه ای افزایش می دهد.
خشم طبقه متوسط در سال گذشته تغییرات عمیقی را در نظم سیاسی فرانسه به وجود آورد و از قرن نوزدهم زندگی فرانسوی ها در نوعی تعادل قرار گرفته بود .
آزادی شخصی، دموکراسی، طبقه متوسط ثروتمند، این سه پایه هستند که سیاست فرانسه را متعادل می کنند، اما بحران زمانی متولد می شود که طبقه متوسط دیگر سنگ بنای کشور ما نیست، زمانی که طبقه متوسط فکر می کند منافعش به