❇️پسر آیت الله فاطمی‌نیا ره: ‌ روزی با پدر می‌خواستیم برویم به یک مجلس مهم؛ وقتی آمدند بیرون خانه، دیدم بدون عبا هستند. گفتم عبایتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیده‌ام. به ایشان گفتم بدون عبا رفتن آبروریزی است؛ ایشان گفتند اگر آبروی من در گروی این عباست و این عبا هم به بهای از خواب پریدن مادرتان است، نه آن عبا را می‌خواهم نه آن آبرو را.