امام باقر (ع) نقل می‌کند: «أَقْبَلَ أَبُو بَکرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَیْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَخَرَجَ إِلَیْهِمُ النَّبِی(ص)، فَجَلَسَ إِلَیْهِمْ، فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَی بِنَعْلِهِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع)، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَنْ یَمِینِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَی وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ دُونَهُمْ. قَالَ أَبُو بَکرٍ: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَسَکتَ، فَقَالَ الزُّبَیْرُ: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَسَکتَ، فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَسَکتَ، فَقَالَ عَلِیٌّ (ع): مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِروحِ اللَّهِ عَلَی غَیْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِک شِیعَتُک وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ یَا عَلِی» (طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، الجزء الرابع، ص ۲۵۷ و ۲۵۸، حدیث ۶۱؛ مجلسی، ج ۶۸، ص ۱۳۹).  « ابوبکر و عمر و زبیر و عبدالرحمن بن عوف نزد پیامبر خدا (ص) آمدند و در پیشگاه و آستانه درِ خانه پیامبر خدا (ص) نشستند پیامبر بر آنان وارد شد و کنارشان نشست بند نعلین کفش پیامبر پاره شد پس آنرا به علی بن ابی‌طالب رساند که اصلاح کند؛ سپس گفت: همانا از طرف راست خدا یا از طرف راست عرش خدا قومی از ما بر می‌خیزند که بر منبرهایی از نور قرار دارند، چهره‌هایشان از نور و لباس‌هایشان نیز از نور است، صورت‌هایشان بر چشم نگاه کنندگان غیر خودشان پرده می‌اندازد (نور صورتشان، چشم بینندگان را خیره می‌کند). ابوبکر گفت: ای رسول خدا آنان چه کسانی‌اند؟ پیامبر سکوت کرد؛ زبیر گفت: ای رسول خدا آنان چه کسانی‌اند؟ پیامبر ساکت ماند؛ عبدالرحمن گفت: ای رسول خدا آنان چه کسانی‌اند؟ پیامبر سخن نگفت؛ سپس علی (ع) گفت: ای رسول خدا آنان چه کسانی‌اند؟ پیامبر فرمود: آنان قومی‌اند که بدون نسبت‌های خانوادگی و اموال و منافع مالی به وسیله روح الله به یکدیگر محبت می‌ورزند و دوست هم می‌گردند، آنان شیعه تو هستند و تو امام آن‌ها هستی ای علی». https://eitaa.com/joinchat/1926496291C9f79422ba2 http://ble.ir/join/ZWJmNGE3ZT https://rubika.ir/joing/CGHFGDG0IYMOYRCNONCUZOTEPOPSWKSI