نه! گریه نکن؛ چشم وا کن که پشمک خریدم برایت پفک بستنی چیپس یخمک خریدم ببین دخترِ خوشگل و ناز و زیبای بابا شبیه خودِ تو برایت عروسک خریدم کثیف است آن تکه نانی که در دست داری نخور! جای آن خامه و شیر و سنگک خریدم تو جانِ منی، چشم خود را نبندی عزیزم مگر که تو را من ز بازار لک‌لک خریدم؟ بمان در کنارم؛ نرو؛ بر دلم داغ نگذار که هرچه ز من خواستی، هرچه! تک تک خریدم تو ای دخترِ آرزوهای بر باد رفته کجا؟ کِی برای تو من بادبادک خریدم؟