💠یک شب یلدای متفاوت
🔸برشی از کتاب
#مرد_مردم
🔸مرحوم حاج علی خیلی علاقه داشت که فامیل را دور هم جمع کند. الان چند سالی هست که یک مجلس ماهانه
#صله_خانوادگی داریم. هر ماه منزل یکی از اقوام.
🔸یک سال که نزدیک
#شب_یلدا بود حاجی گفت: نسل جدید یکی دو نسل قبل را نمیشناسند. تصمیم داریم همه فامیل را دعوت کنیم و مراسم شب یلدا را در
#مسجد برگزار کنیم. عزیز گفت: تعداد زیاد است. حدود 300 نفر میشوند. نمیتوانی انجام بدهی. حاجی تکیهکلام همیشگیاش را گفت: خدا جور میکند. نگران نباش.
🔸مراسم را در حسینیه بالای
#مسجد برگزار کردیم. تمام فامیل که حتی خیلیها از نسبت فامیلی خودشان بیاطلاع بودند آمده بودند. حاجی آنقدر
#میوه و
#آجیل خریده بود که اصلا کم نیامد.
🔸برگههایی چاپ کرده بود که
#ختم_صلوات بود و روی هر کدام اسم یکی از
#اموات فامیل نوشته شده بود تا ثواب صلواتها به روح آنها برسد. هر برگه هم شمارهای داشت که آخر مراسم
#قرعهکشی کرد و به چند نفر
#جایزه داد.
🌷روایتی از
#مجاهد_ولائی؛
مرحوم حاج علی بدیعی؛
#خادم #مسجد_امالبنین(س)
💠 باشگاه ایده پردازان مسجدی
⚜
@masjedidea