💠مرحوم حسام الواعظين ، یکی از وعاظ و منبری های مشهور اصفهان بودند ، ایشان نقل میکنند که : موقعي كه مادرم از دنيا رفت و مي خواستم ايشان را دفن كنم، خود من بند كفن مادر را باز كردم وسرش را روي خاك گذاشتم . مِهر مادري و ديگر خاطرات فراموش نشدني كه از وجود نازنينش داشتم مرا واداشت تا در آن دم متوسل به حضرت زهرا(عليهاالسلام ) شوم . حضورشان عرض كردم : بي بي جان ! مادرم را كه از خدمتگزاران امام حسين (علیه السلام ) است ، به شما مي سپارم ، از او پذيرايي كنيد ، ضمنا يادم آمد كه در شبهاي محرم ، در اصفهان معمولا دير به منزل مي رفتم و موقعي كه به منزل مي رسيدم ، مي ديدم مادرم ، دم در نشسته بود و به من مي گفت : چرا اينقدر دير آمدي ؟ من عرض مي كردم : منبر داشتم ، دير شد . و ايشان مي فرمود: شوخي كردم ، من هم چون براي امام حسين علیه السلام نمي توانم كاري انجام دهم مي آيم منتظر تو مي نشينم ، شايد حضرت زهرا عليهاالسلام مرا جزو كنيزان خود قبول فرمايد . به هر حال جريان دفن خانم والده تمام شد . چند روزي بعد يكي از همسايگان به نزد من آمد و گفت : مادرتان را ديشب به خواب ديدم بسيار شاد و راحت بود و فرمود: به پسرم بگو سفارشي را كه كرده بودي نتيجه عالي داشت و حضرت زهرا عليهاالسلام از من كمال پذيرايي را فرمودند. 📚 كرامات الفاطمية(معجزات فاطمه زهرا سلام‌ الله علیها بعد از شهادت) اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨https://eitaa.com/masajedmarkazi