تقریبا امشب شبی بود
هنوز پیکر حاج قاسم رو نیورده بودن کرمان،
فاطمه سادات و مهدیه و چند نفر دیگه با هم میرن حسینیه ثارالله
مجلس گرفته بودن برای حاجی
مجلس که تموم میشه
وقتی که داشتن از حسینیه خارج میشدن،
یه عکس از حاج قاسم جلوی در بوده
فاطمه سادات دست میکشه روی عکسُ و عکس رو میبوسه
مهدیه هم همینکار رو میکنه و خطاب به عکس میگه:
حاجی منم میخوام مثل تو شهید بشم و قبل از تو برم توی خاک.
یه ندا میشنوه؛
" فردا، تو و خواهرت شهید میشید "
مهدیه ، همکاراش رو جمع میکنه و داستان اون ندای غیبی رو براشون تعریف میکنه
همکاراش باور که نمیکنن که هیچ، سربهسرشم میزارن که؛ سید! بابا انگار حالت خوب نیست ها ...!!!.
مهدیه هم میگه؛ حالا صبر کنید، فردا درستی حرفم مشخص میشه.
و فرداش جفتشون شهید میشن.
🌷🌷
شهدای حادثه۱۳دی۱۳۹۸
#شهیده_سیده_فاطمه_سادات_حسینی
#شهیده_سیده_مهدیه_سادات_حسینی
🔸فرهنگی
#پایگاهحضرتمعصومه سلام الله علیها
@masomh