من دبستانی بودم نمیدونم سال چندم بود بعد اون زمان بهمون شیر میدادن و من با یه مقنعه کج وکوله در حال هورت کشیدن شیر بودم غافل ازاینکه اون جنابی که دم در وایساده در حال عکس برداری بود
که ای دل غافل از کله من عکس گرفت گذاشت سر در روزنامه
که اره ما به بچه ها شیر میدیم
بعدم فقط کله من بود درحال هورت کشیدن😐
مدرسه ام بهعنوان افتخار یه جلد از اون روزنامه لنتیو کوبوند تو برد مدرسه
تا سال آخر دوستام میدیدن ریسه میرفتن😐
📝ارسالی از طرف زینب جان
#معصومانه
#دخترونه
#خاطره_بازی
#ارسالی_مخاطبین
°•●•°🍂•🌧°🍂°•●•°
@masumaneh