🔸🔶🔸🔶🔸 🔸ورق اول🔸 توماس گفت: سریع باشین! باید بریم به سمت هوارو. ادوارد به سمت هوارو دوید. بقیه تیم هم دنبالش دویدند، در یک خط منظم. ساشا گفت: اگه این ربات جنگی به ما می ‌رسید انفجارش دخل همه ‌مون رو می آورد! دکتر پارسا با تعجب پرسید: انفجار؟ کسی پاسخ دکتر را نداد. ناگهان همه پشت ادورادو متوقف شدند، در نزدیکی هوارو. همه ایستاده بودند و خیره شدند به هوارو. روی بدنه هوارو سه ربات جاسوسی انفجاری نشسته بودند، پرنور شدن لامپ ریز سرخ رنگ سوژه نگاه و وحشت همه شده بود. اما یکباره ادواردو به سمت هوارو دوید. فرانس و توماس فریاد زدند: نه … نزدیک هوارو نشو آیدی معصومانه در ایتا و اینستاگرام👇👇 ➡️@masumaneh ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/3969187913C5562147d4c 🔸🔶🔸🔶🔸