سلام بله من تابه حال حس کردم خیلی بوده ولی از بین اینها فقط یکیش خیلی خوب یادمه . یک روز که به حرم مطهر شان رفته بودیم داشتیم توصحن آقا امام رضا راه می رفتیم که بوی قرمه سبزی به مشامم خورد به بابام گفتم بابا انگار قرمه سبزی پخش می کنم منم یه دونه می خوام خیلی هوس کردم . بابام گفت اولا این غذا ها برای خادم ها هست دوما ما آمده ایم زیارت نه غذا خوری که هی چیز می خواهید و می خورید خلاصه من خیلی ناراحت بودم و چند وقتم بود قرمه سبزی نخورده بودیم رفتیم نشستیم رو فرشای صحن تازیارت امام رضا را بخوانیم . وقتی رسیدیم به اواسط زیارت یکی از خانم های خادم که خیلی هم مهربان بودند یک ظرف بزرگ قرمه سبزی به مادادند بابامم گفت اینم قرمه سبزیت حالا دیگه نمی خواد غصه بخوری من خیلی خوشحال شدم از اون روز به بعد فهمیدم ویاد گرفتم که هروقت می ریم زیارت رازو نیاز کنم و زیارت کنم تا اینکه به فکر خوردن و بازی باشم یه چیز مهم دیگه که یاد گرفتم این بود که امام رضا هواسش به تک تک زءراش هست