حالا در كنار همهى اين موارد، اختلاف جايگاه دختر و پسر در ميون خانواده و تفاوت برخورد و نگاهى كه به هر كدوم ميشه رو اضافه كنيد، دخترى كه تا به هر سنى سوگُلى پدر میمونه و پسرى كه از حدود پونزده سالگى، بايد ثابت كنه مَرد شده و عُرفاً اين وقتى تحقق پيدا میكنه كه پسر تبديل بشه به يك رُباتِ سخت و سرد كه احساسات و عاطفه رو در خودش كشته باشه و همهى تلاشش رو معطوف كنه به پول در آوردن، هر چى بيشتر بهتر كه بايد به فكر استقلالش باشه، حتى استقلال عاطفى از پدر و مادرش!
میمونه معنويت!
دخترها غالبشون چادرى دارن كه يادگارِ والاترين مخلوقِ خداست و همين براشون دايرهى معنويتى ايجاد ميكنه، هر چند خفيف!
و خب صد البته عشقشون به شهدا كه خودش عامل كافییه براى لبريز از معنويت شدن!