متن اشعار حاج عباس طهماسب پور
🍀🍀 یه مادر هجده ساله، چرا باید بمیره؟ چرا فک میکنه وباله، چرا باید بمیره؟ چرا مرگشو میخواد میناله، چرا باید بمیره؟ هرطوری که فک کنی محاله، چرا باید بمیره؟ کوه غصه بُرده خسته جون سپرده کوه غصه بُرده خسته جون سپرده به اون خدا سوگند مادرم نمرده مادرم رو کشتن مادرم نمرده 😭😭😭 ❇️کشتند مادرم را مادرم را مادرم را ❇️سایه بالا سرم را مادرم را مادرم را روزای اول نمیتونست به دست، جارو بگیره این روزا حتی نمیتونه، با دستش رو بگیره گذشت که دست به دیوار و روی پهلو بگیره زینب میگه سختشه حتی، شونه ی مو بگیره روبهانِ تزویر بین بیشه ی شیر پیش چشم بابا با غلاف شمشیر مادرم رو کشتن… با غلاف شمشیر مادرم رو کشتن… مادرم رو کشتن ❇️کشتند مادرم را مادرم را مادرم را ❇️سایه بالا سرم را مادرم را مادرم را هیزم کشا رخت عزای، مادرمو سوزوندن در و گرفت کف دستای، مادرمو سوزوندن چون محرمید میگم موهای، مادرمو سوزوندن مو چیه حتی پلکهای، مادرمو سوزوندن سوخته جنت از نار گلْ پَرِ گل و خار فضةُ خذینی بین درب و دیوار مادر رو کشتن… بین در با دیوار مادرم رو کشتن… مادرم رو کشتن ❇️کشتند مادرم را مادرم را مادرم را ❇️سایه بالا سرم را مادرم را مادرم را یکی نپرسید یادگار نبی گناش چی بوده؟ حوریه ی خدا چرا در بین آتیش و دوده؟ وقتی میگف عجل وفاتی هیچکی نگفت که زوده خودش نگفت بزار بگم من چرا رخش کبوده یار دین و بی دین حرف زشت و توهین بین کوچه ای تنگ با یه دست سنگین مادرم رو کشتن… با یه دست سنگین مادرم رو کشتن… مادرم رو کشتن ❇️کشتند مادرم را مادرم را مادرم را ❇️سایه بالا سرم را مادرم را مادرم را 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔https://eitaa.com/matn_tahmasbpour
71 مشاهده