#متن_اشعار #حضرت_رقیه_س #کربلایی_محمد_عطایی_نیا #زمینه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹سکینه یادته چه موهای بلندی من داشتم سکینه یادته سر رو پای بابام میزاشتم سکینه یادته روزای خوبه تو مدینه چه آرزوهایی داشتم برای تو سکینه زجر نذاشت خاله ی بچه هات شم حتی خواهر خوبی بــــرات شـــــم زجر نذاشت عروسیمو ببـــــینــــی ســـــفره ی عباســــمــــو بچـــیــنی دیدی خواهر این موهای سفیدم نذر عروسیم شده آخر میگین ابرو تو خیال کن جای این طلا الان بودش النگو 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 همیشه دوس داشتم، ام البنین منو عروس کنه داداش علی اصغر بیاد و صورتمو بوس کنه اما الآن و میبینی خواهر، رام نمیدن توی بازیاشــون میبینن که من قدم خمیده، نمیتونم بدو ام باهاشون سخته واسم حرمله بگه چیکار بکن نکن جا عمو عباست این برام درده من مجالس زنونه میرفتم دورم پر از مرده حالم خرابه، دنیا عذابه بوی چی میده بابا سرت نگو بوی شرابه گلایه دارم، من بیقرارم حوصله داری بگم چی اومده به روزگارم وااااای بابا مومو گرفتن، زیور آلات و النگومو گرفتن میزدن سراغ عمومو گرفتن واااای چه دردی داره پهلوم آخ بلندم میکنن بابایی از موم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹