صلی الله علیک یا صاحب الزمان سلام‌ بابا ؛ قلب بیمارم ‌را در دست‌گرفته ام‌ در ناهمواری های دنیا چرخش داده ام و گاه ضربه اش زدم و سیاه و تارش کرده ام گاه سنگینی گناهان را به آن آویختم و غبار غفلت را بر آن نشادم. اکنون همان قلب عصیان زده را از گذرگاه های گناه عبور داده ام تا به محرم برسانم. انجا که مهر خدا در رفیع ترین قامت خود می درخشد و رحمت های آسمان بر مدار نگاهت می گردند و بر من فرو می ریزند. اری پدر برگ ریزان گناه است فصل چیدن اسارت ها و وابستگی ها راه های اسمان باز است و من هنوز در ششم محرم، به درهای بسته ای می خورم که خود ساخته ام ... پدر ؛ تنها به باران شب های روضه حسین تو دلخوشم میان مناجاتت ، اشک میریزم و با اشکم وضو می گیرم رنگ های دعا را بر حجم شب می زنم و ستاره های استجابت را از میان زمزمه های لطیف تو می چینم. هر شب به قامت اشک هایت، می شکنم و می بارم. میدانی پدر؛ ✍تمام ثانیه های مناجاتم به اعتبار دعاهایت ، راه ملکوت را می یابد ششمین روز است و من هنوز تا خدا فاصله ها دارم. مسیر را نشانم می دهی؟ برمیگردی تا به گام هایم جرئت رفتن دهی و اشک های شرم را از صورتم برداری؟ بر میگردی تا از زنگار قلب بیمارم نهراسم ؟ تو همان رحمت واسعه ی خداایی که تمام شکستگی های روحم را با اشاره ای درمان می کنی... ✍پشتم به آغوش مهربانت گرم است. میدانم مرا به خدا می رسانی... برگرد پدر .... 🏴🏴🏴 @ahde_janan_mahdavi