وقتی آتش‌بس اعلام شد، خبرهای سقوط نقطه به نقطه حوالی ادلب و حلب از سوی جبهه تحریر الشام در سوریه به گوش رسید. در نتیجه برخی بلافاصله تحلیل کردند که اینها در هماهنگی با رژیم صهیونسیتی علیه اسد قیام کردند تا جبهه پشت محور مقاومت بشکند. این تحلیل به چند دلیل ناقص است: ۱_ اگر حادثه‌ای با اطلاع نفر سومی روی دهد، نمیتوان گفت نفر سوم دخیل است. هر چند برای اطلاع تل‌آویو سندی ارائه نشده است. اگر حادثه‌ای به نفع نفر سومی به پایان رسد، نمیتوان گفت آن حادثه از ابتدا توسط آن بازیگر طراحی شده بود. در مورد اسرائیل، روشن نیست روی کار آمدن جهادیها و تکفیری‌ها به سود اسرائیل باشد. ۲_ اگر قرار بود جریان مسلحین ضد اسد به سود اسرائیل اقدامی کنند بهترین زمان وقتی بود که اسراییل دست برتر در معادلات قدرت داشت (مثلا زمان انفجار پیجرها) تا به سرعت کمر محور بشکند. نه آنکه دقیقا روزی انتخاب شود که اسرائیل از روی استیصال به طرح آتش‌بس آمریکایی-فرانسوی تن داد. ۳_ روز آتش‌بس، روز آغاز عملیات مسلحانه ضداسدی نبود بلکه از ۱۰ روز قبلتر اخبار از تحرکات جسته و گریخته این جریان در همان محدوده ادلب منتشر گردیده بود. نتیجه: از شواهد امر و تا اینجای کار، چنین به نظر می رسد که شروع دوباره تحرکات سلفیون برای اسقاط اسد نه با هماهنگی رژیم صهیونسیتی انجام شده باشد بلکه صرفا یک همزمانی اتفاقی است. مجید بهستانی https://eitaa.com/mbehestani