✅ به نام خدای مهربان ✅ پس از 92 سال زندگی ...! (1) نام: سید رضا شهرت؛ میرقانعی پدر: سید محمد ت.ت: 1309 ش چند بار تکرار کرد؛ 50 سال پیش هر کسی می مُرد یکراست می رفت بهشت، از بس سختی و مشکلات زیاد بود.! اما الان تعداد جهنمی ها زیاد شده از بس ناشکری و اسراف زیاد شده است.! بعد از نماز عشاء در مسجد ماندگار کوشکنو ، با سید و در کنار هم در یکی از غرفه های مسجد به صحبت نشستیم. مردی که دوران رضا شاه، محمدرضا شاه و انقلاب را درک کرده بود. خاطراتش یادش بود. تا گفتم از زمان رضا شاه چخبر؟ گفت؛ زدم سکه و سکه احمدی، شهنشاه ایران رضا پهلوی! این شعر را وقتی پادشاه شد تابلو کردند و همه جا نصب شد. این کشاورز ساده زیست همه داراریی خود را از محبت الهی می دانست و بارها از داشتن فرزند و اولاد خوب خدا را شکر کرد. این سید عمامه به سر! از دوران پهلوی دوم هم خاطره داشت. گفت؛ علی پاسبان معروف به علی کوچولو، زن چادر به سری که برای برداشتن آب به انبار رفته بود را دید. دنبالش رفت و کنار انبار بانتظار ایستاد تا بیرون بیاید و چادرش را بردارد. زن که فهمیده بود از انبار خارج نشد. علی کوچول مجبور می شود داخل انبار شود تا او را بیرون کشد. زن هم این علی کوچول بدبخت را تا می خورد می زند. کلاهش را بر می دارد و به خانه می رود. این پاسبان بشدت ترسیده می شود و با پیش انداختن یکی از بزرگان محله، در خانه آن زن می رود و کلاهش را پس می گیرد. آن زمان اگر پاسبانی کلاهش را از دست می داد یا گم می کرد جریمه و اخراج می شد. 👈 ادامه دارد ... ✏️ @medadman   https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc