برای آن پیر 🔸 دیشب بعد از افطار رفتم مجلس یادبود مرحوم استاد در مسجد ارشد محله سیلاب. همان مسجد شهید مصطفی خمینی. سال‌ها رفت و آمد داشتم آنجا در نیمه اول دهه هفتاد زمانی که جلسه قرآن داشتم آنجا به اسم مدرس نور. مجلس را گمانم هیئت آل عبا گرفته بود که حاجی سال‌های سال نوحه خوانده بود در آن. هنوز باورم نشده رفتن این نوحه‌خوان بی‌بدیل تبریزی. پنداری گوشه‌ای نشسته و نظاره‌گر است و خواهد خواند. تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن که خواجه خود روشِ بنده‌پروری داند بسیار شده بود که با یک بیت از حافظ مجلس را به اوج برساند. و بخواند: شاه شمشادقدان خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت گفت ای چشم و چراغ همه شیرین‌سخنان و اهل دل می‌دانند که این ابیات حضرت لسان‌الغیب نذر علمدار دشت نینواست. می‌فرمود برای حسین فاطمه باید مثل مادرمرده‌ها گریست. خیره شده بودم به عکس شهدا که بر سردر مسجد بود و قیافه‌ها. لحظه‌ای دلتنگ حاج بیوک آسایش شدم و تا نگاه چرخاندم عکس حاج ایوب جداری را دیدم به دیوار. دوست داشتم حاج مقصود بود و می‌خواند: خرابه قلبیمه بیر ذرّه ائیله تابنده حسین نورینی ویرانه تا اولا معمور جانباز دفاع مقدس بود وابوالشهیدین. و صدایش لنگه نداشت. حرارتی داشت صدای بم او که با یک بیت خواندنش دلت می‌شد حسینیه. خدا رحمت کند استاد عابد را که حاجی ارادتمند او بود هماره. ای بنده سینه عزت کونین ایدن اعطا بیر نوکرون ایلوبدی جهان ترکینی شاها اخلاصیدی ایمانیدی عشقونده سراپا مستظهر احسانون ایدردی سنه خدمت دعایمان کن حاجی. خدا رحمتت کند. 🔸 / دارالولایه تبریز/ صباح‌القدر / صبح ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ @mehdinalbandi