💠 گرانی ارزاق 🔹 نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا می‌رفت. نگرانی و وحشت بر همه‌ی مردم مستولی شده بود. آن كس كه آذوقه‌ی سال را تهیه نكرده بود در تلاش بود كه تهیه كند، و آن كس كه تهیه كرده بود مواظب بود آن را حفظ كند. در این میان مردمی هم بودند كه به واسطه ی تنگدستی مجبور بودند روز به روز آذوقه‌ی خود را از بازار بخرند. 🔸 امام صادق علیه السلام از «معتب» وكیل خرج خانه‌ی خود پرسید: «ما امسال در خانه گندم داریم؟» - بلی ای پسر رسول خدا! به قدری كه چندین ماه را كفایت كند گندم ذخیره داریم. - آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش. - یابن رسول الله! گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم برای ما میسر نخواهد شد. - همین است كه گفتم، همه را در اختیار مردم بگذار و بفروش. 🔹 معتب دستور امام را اطاعت كرد، گندم‌ها را فروخت و نتیجه را گزارش داد. 🔸 امام به او دستور داد: «بعد از این نان خانه‌ی مرا روز به روز از بازار بخر. نان خانه‌ی من نباید با نانی كه در حال حاضر توده‌ی مردم مصرف می‌كنند تفاوت داشته باشد. نان خانه‌ی من باید بعد از این نیمی گندم باشد و نیمی جو. من بحمدالله توانایی دارم كه تا آخر سال خانه‌ی خود را با نان گندم به بهترین وجهی اداره كنم، ولی این كار را نمی‌كنم تا در پیشگاه الهی مسأله‌ی «اندازه‌گیری معیشت» را رعایت كرده باشم». 🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامه‌های تبلیغی 🆔 @mehrabnote ✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈