هدایت شده از بذل الخاطر
باسمه تبارک و تعالی «تشکّری از سالها مجاهدت حجة الاسلام پناهیان» «نقاط قوّت و احیانا ضعف استاد پناهیان» 🔹از باب قدردانی از عمری مجاهدت حجة الاسلام پناهیان به نظرم رسید در این هجمه ای که اخیرا به ایشان میشود نکاتی را بیان کنم. به عنوان کسی که مدّتهاست آثار ایشان را کما بیش دنبال میکنم و استفاده کرده ام قاطعانه میگویم پشیزی این اتهامات به ایشان ارزش توجّه ندارد. 👈این مورد اخیر هم عمدتا از جهتی برای عقده گشایی برخی دشمنان و حسودان ایشان بود که بحمد الله یکی از سرداران پر افتخار فرهنگی کشور ماست 👈و از جهت دیگر از سوی برخی غافلان بود که فریب این جوّ مسموم را خوردند. 👈مخصوصا اینکه عدّه ای هم از سبک جذّاب و خاص ایشان در بیان مطالب با دلالتهای تنغیمی و طرز بیان آشنا نبودند. 🔹سخنم با این دسته ی غافلان این است که زود قضاوت کن یا ساده لوح نباشند و گوهر شناس باشند! بدانند مسأله چیز دیگری است. همچنین اینکه حسن ظنّ داشته باشند مخصوصا به چنین انسانهای با اخلاق و مؤدّبی که هرگز چنین وصله هایی به اصاغر طلاب هم نمیچسبد چه رسد به امثال این بزرگوار. برخی گفته بودند ایشان که بلد نیستند اصلا منبر رفتن برایشان حرام است! و الی الله المشتکی! حالا اینها اصلا عالم خودشان هستند. 🔹ولی دیدم یکی از مورّخین معروف معاصر که اشتهار خاصی در فنّ تاریخ دارند مانند سابق فرصت را برای تاختن به ایشان غنیمت دانسته و گفتند: 📢«بازی با تاریخ اسلام، یکی از خطرناک ترین کارهایی است که عده ای منبری بی دانش، به دلیل نخواندن درست فقه و قواعد اجتهاد انجام می دهند. آنها با استناد به هر رطب و یابس تاریخی، اصول محکم دینی استخراج می کنند» 👈تا کنون آثار متعدّدی از این مورّخ محترم خوانده ام و همینطور مباحث بسیار زیادی از استاد پناهیان شنیده ام. مخصوصا مباحث تاریخ اسلام ایشان را به شکل تفصیلی در فراغت و مسافتهای بین راه ها گوش داده ام. به ذهنم رسید نکته ای در مورد انتقادات به این ایشان مطلبی بنویسم: 👈در مورد تاریخ از نظر تاریخ تحلیلی استاد پناهیان را بدون اغراق به مراتب قویتر و صاحب نظر تر از این مورّخ معروف یافته ام. ایشان مدّتی هم شاگرد مرحوم علامه عسکری در مباحث تاریخی بوده اند و شاید روح مباحث تاریخی و تحلیل تاریخی را از ایشان تا حدودی به ارث برده اند. روحی که عمدتا نوعی مواجهه کلامی با تاریخ است تا مواجهه ای مورّخانه و با بررسی ارزش منقولات. 👈از این جهت ورای محسّنات برخورد کلامی و همینطور تحلیلهای نابی که در کلام استاد پناهیان جوانه میزند بعضا استفاده از گزارشات بسیار ضعیف هم خیلی در ذوق آدم میزند. لذا مباحث تاریخی ایشان برای بنده که در هر حال سالها مشغول این گونه امور بوده ام گاهی فوق بیست است و در موارد اندکی هم زیر صفر! تعجب هم نمیکنم! اصلا به دنبال استفاده از تفکّر خلاق و فهم مبتکرانه و جالب ایشان هستم تا استناداتشان! 👈البته آن مورّخ محترم دیگر هم عمدتا در منقولات و تتبّع تاریخی قوّت دارد نه در ارزش تحقیقی آنها! لااقل بنده در این زمینه ایشان را قوی نیافتم. 🔹اما در مورد این اتّهام که استاد پناهیان به دلیل نخواندن فقه و اصول و مبانی اجتهاد مبتلا به این رطب و یابس گویی شده است نیز مطلب دیگری باید بگویم. همانطور که استاد پناهیان در مباحث تاریخی تا حدودی متأثّر از علامه عسکری و مواجهه کلامی با تاریخ است در مباحث حوزوی هم متأثّر از مرحوم صفائی حائری و مواجهه ی دیگری با دین است. از مدّتها قبل به برخی از عزیزان میگفتم به نظرم اساسا برخی افراد رجال حوزه های مقدّر الوجود دیگری هستند که میتوانست در تاریخ پیرامون منابع دینی شکل بگیرد و برخی ابعاد دیگر دین را بشوراند! 👈در مورد آقای صفائی حائری و استاد پناهیان نظرم این بود که اساسا اینها نمونه هایی از برخی از حوزه های ممکن الوجود دیگری هستند که هنوز معالمش استنباط نشده است. لزوما از باب این نیست که فقه و اصول بلد نیستند! مثلا اینها به جای استدلال یا استنباط عمدتا به دنبال کشف حکمتها و ربطها و توصیفگری هستند. لذاست که گاهی متّهم به رمان گویی و پرداختن به استحسانات بی دلیل و مانند آن میشوند. به قول ابن سینا در موضعی از الهیات شفا: 📖«لیس من عادتنا أن نتکلم فی مثل هذه الاشیاء التی تبنی علی تخمینات اقناعیة و لیست من طرق القیاسات العلمیة»