🎥 فرماندهای که یقین داشت به مرگ طبیعی نمیمیرد!
عبدالحسین، اول در سبزی فروشی کار کرد و مدتی هم در شیر فروشی بود اما زود از آنجا بیرون آمد.
می گفت سبزی فروش آشغال تحویل مردم می دهد و شیرفروش آب قاطی شیر می کند و می فروشد. خیلی ها به او گفتند كه اگر این کارها را نکنی رشد نمی کنی! و او هم می گفت: «نمی خواهم رشد کنم.»
یک روز صبح از خانه بیرون رفت و شب كه برگشت، متر بنایی و کمی وسایل خریده بود.
صبح رفت برای کار بنایی. وقتی آمد خیلی خوشحال بود، 10 تومان مزد گرفته بود. به بچه نان كه میداد، می گفت: « از صبح تا الان زحمت کشیده ام بخور، نان حلال است » بالاخره هم بنا شد. (به نقل از همسر شهید عبدالحسین برونسی)
البته این جور آدما علاقه ای ندارن که با شغل و مقام تعریف بشن.
شهید برونسی حضور در عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی و والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط شکن رو توی کارنامه پر افتخار خودش داشت.
اما رفتارش قبل و بعد حضور توی این عملیات ها تغییری نکرد. همون عبدالحسین بود... با همون تواضع...