📚 داستان‌ کوتاه 🚨گفتگوی دو جنین برای اثبات وجود خدادو تا بچه بودن توی شکم مادر، اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ 🔸دومی : آره حتما یه جایی هست که می‌تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. 🔹اولی : امکان نداره، ما با جفت تعذیه می‌شیم، طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی‌رسه، اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تا حالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. 🔸دومی : شاید مادرمونم ببینیم، 🔹اولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی‌بینیمش؟ 🔸دومی : به نظرم مامان همه جا هست، دور تا دورمونه. 🔹اولی : من مامانو نمی‌بینم پس وجود نداره. 🔸دومی : اگه ساکت ساکت باشی صداشو می‌شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می‌کنی. 🚨مثل دنيای امروز ما و خدايی كه همين نزديكيست. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande