🏴
#شهادت_امام_حسن_عسکری علیه السلام
🟤
از شهادتِ امام، تا خیانت #جعفر_کذاب، و عکسالعمل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ❷
↩️ ... و در خاطر خود گفتم که: دو نشان از آن نشانهها که حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فرموده بود ظاهر شد و یک علامت مانده است، بیرون آمدم، پس حاجز و شاه به جعفر گفت: برای آنکه حجّت بر او تمام کند که او امام نیست گفت:
چه کسی بود آن طفل؟ جعفر گفت: والله او را هرگز ندیده بودم و نمیشناختم. پس در این حالت جماعتی از اهل قم آمدند و سؤال کردند از احوال امام حسن علیه السّلام، چون دانستند که از دنیا مفارقت یافته است، پرسیدند که: امامت با کیست⁉️ 👈🏻 مردم اشاره کردند بسوی جعفر، پس نزدیک رفتند و تعزیت و تهنیت دادند و گفتند: با ما نامه و اموال هست، بگو که نامهها از چه جماعت است، و مالها چه مقدار است تا تسلیم نمائیم. جعفر برخاست و گفت: مردم از ما علم غیب میخواهند!!!!
در آن حال خادم بیرون آمد از جانب حضرت صاحب الامر علیه السّلام و گفت: با شما نامه فلان شخص و فلان و فلان هست، و همیانی هست که در آن هزار اشرفی هست، و در آن میان ده اشرفی هست که طلا را روکش کردهاند؛ آن جماعت نامهها و مالها را تسلیم کردند و گفتند: هرکس تو را فرستاده است که این نامهها و مالها را بگیری او امام زمان است، و مراد امام حسن عسکری علیه السّلام همین کیسه بود.
⚠️ پس جعفر کذّاب رفت نزد معتمد که خلیفه به ناحق آن زمان بود، و این واقعه را نقل کرد، معتمد خدمتکاران خود را فرستاد که صیقل کنیز امام حسن عسکری علیه السّلام را گرفتند که آن طفل را بما نشان ده و انکار کرد، و از برای رفع مظنّه ایشان گفت: حملی دارم من از آن حضرت. به این سبب او را به ابن ابی الشوارب قاضی سپردند که چون فرزند متولّد شود بکُشند، به ناگاه عبداللَّه بن یحیی وزیر مُرد، و صاحب الزنج در بصره خروج کرد، و ایشان بحال خود درماندند، و کنیز از خانه قاضی به خانه خود آمد.
ان شاء الله ادامه دارد...
📕 جلاء العیون صفحهٔ ٩٩۴
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat