🔻مصطفی حال و حوصله درس تئوری را نداشت. اما سرش درد می کرد برای کارهای علمی و آزمایشگاهی.
🔹سال سوم دانشگاه بودیم
همراه هم رفتیم پیش معاون دانشجویی دانشکده، پروژه بگیریم. قبول کرد. یک پروژه به ما داد درباره غشاهای پلیمری.
شب و روز در آزمایشگاه بودیم. کار آن قدر سخت بود که من بریدم. پا پس کشیدم.
مصطفی اما پای کارماند و نتیجه اش شد یک مقاله علمی پژوهشی.
🔹📚 کتاب یادگاران، جلد ۲۲؛ کتاب احمدی روشن، نویسنده: مرتضی قاضی
🔹ناشر: روایت فتح
🔹خاطره شماره 12
#پایگاه_نظامی_سجیل
@mensejjil