چرایی و چگونگی عملیات گازانبری غرب - ۱ اینکه معلمان، بازنشستگان، کارگران، کشاورزان و گروه‌های اجتماعی مشابه، با مشکلات اقتصادی دست به ‌گریبانند، بر کسی پوشیده نیست. عیبی هم ندارد، بلکه بجا و مبتنی بر حق هم هست که دغدغه‌ها و مشکلات خود را به گوش مسئولان برسانند و انتظار تدبیر و چاره‌ جویی در حد مقدورات را داشته باشند. اصلا شان نزول مدیریت و مسئولیت، رسیدگی به مشکلات مردم به‌ویژه طبقات متوسط و پایین به‌عنوان ولی‌نعمت مسئولان است. در عین حال چند سؤال و ابهام در این میان وجود دارد. نخست اینکه آیا نسبت به مشکلات باید رویکرد جزیره‌ای و صرفا صنفی داشت، یا اینکه در کنار طرح مطالبات صنفی، نباید از منافع و مصالح کلان ملی غفلت کرد؟ به عبارت دیگر باید مراقب بود با دمیدن در مشکلات صنفی و مطالبه اختصاص بودجه و منابع - که نوعا کمیاب و محدود هم هستند- نقض غرض نشود و برآیند مسیر چاره‌جویی، موجب مشکلات جدید (مثل تولید نقدینگی و تورم جدید و...) که دود آن در چشم همه می ‌رود، نشود. دوم؛ آیا تنها راه طرح مطالبات و مشکلات، تجمعات بی‌در و پیکر خیابانی است که هیچ‌کس مسئولیت راه‌اندازی و اتفاقات متن و حاشیه آن را به‌عهده نمی‌گیرد، یا روش‌های مدنی‌تر، مفید‌تر و کم‌هزینه‌تر هم وجود دارد؟ مسئولیت انحراف این تجمعات و موج‌سواری دشمنان کلیت ملت ایران با کیست؟ آیا هزینه‌های هنگفت این موج سواری، جز از جیب ملت ایران پرداخت می‌شود؟ سوم؛ مشکلات اقتصادی، یکشبه نازل نشده‌اند. بلکه خروجی مدیریت «ائتلاف ‌اشرافی غربگرا» در طول هشت سال گذشته، در بسیاری از حوزه‌ها، همین ناکارآمدی و انباشت و افزایش چالش‌ها بوده است. با این وجود، آیا عجیب نیست که ناگهان در همین سه ماه ابتدایی تشکیل دولت جدید، حجم گستره‌ای از تجمعات به بهانه‌های مختلف، ساماندهی و تحریک و تشویق می‌شود و سپس با "مطالبه دزدی" توسط غربگرایان و ضد انقلاب، تبدیل به اغتشاش و ناامنی می‌شود یا خرج تکرار این گزاره القایی می‌شود که «هیچ چاره‌ای نیست، باید مقابل آمریکا کوتاه آمد»؟! در واقع وسط این هیاهو، آنچه گم می ‌شود، سوء مدیریت فاحش ‌اشرافیت غربگرا و حواله دادن علت مشکلات به منطق عقلایی «مقاومت ایران بر سر حقوق خود در برابر زیاده‌خواهی غرب» است. و حال آنکه هدر دادن انبوه منابع و فرصت‌های موجود در کنار اصرار بر خود تحریمی، اصالتا به همین مدیریت قاصر و مقصر بر می‌گردد که با کارکرد خود، به حربه کُند شده تحریم، ضریب چند برابر داده است. شاید یک تحلیل درباره موج تجمعات، این باشد که حجم مشکلات صنفی به حد انباشت رسیده و سرریز شده است، چنانکه مدیر معدوم کانال آمدنیوز فاش کرده بود انگیزه حمایت طیف متبوعش از انتخاب روحانی، تشدید ناکارآمدی و رساندن کشور به نقطه جوش بوده است(!) اما تحلیل دیگری هم که تناقضی با تحلیل قبلی ندارد، این است که اردوگاه سیاسی بانی وضعیت موجود، هنوز ماموریتش را تمام و کمال انجام نداده و بنابراین مامور و مجبور است فاز دوم را پس از شکست در رساندن ایران به نقطه بی‌ثباتی در دولت قبل، به اجرا بگذارد. کارشناسان و اهل فن می‌دانند که برجام، یک توافق صرف نبود، بلکه آغاز روند برجامیزاسیون برای به تحلیل بردن توانمندی‌ های ایران بود. این روند هر چند خسارت‌ های اقتصادی و دیپلماتیک و فرهنگی و امنیتی بسیاری به کشور ما زد، اما با تدابیر رهبر انقلاب، غیرت و همت برخی مدیران دلسوز، استقامت ملت، نتوانست برنامه «مهار ایران قوی» را در مقابل آمریکا به اجرا بگذارد. 💢ادامه دارد💢