انسانیتِ فیلسوف اخلاق!
درنگی در سخنان اخیر
#ملکیان در تنقیص خیریهها!
اختصاصی
حرفه ای که باشی تنها به حرفه ات می اندیشی. تفاوتی نمی کند فیلسوف اخلاق هستی یا مستند ساز. همین که بلد باشی به همه چیز حرفه ای نگاه کنی کافیست.
فیلسوف اخلاق می تواند حتی به اخلاق انسانی نگاه حرفه ای داشته باشد. اخلاق برای فیلسوف اخلاق حرفه ای تنها سوژه ای است که ارزش تحلیل دارد.
اینجا هیچ چیز جز نگاه حرفه ای مهم نیست و آنچه مهم نیست اخلاق و انسانهایی هستند که در فشار فقر و فساد و تبعیض رنج می برند. برای مستند ساز حرفه ای هم هیچ چیز جز یک فیلم مستند حرفه ای مهم نیست. مهم نیست انسانی که زیر بار فقر و آوارگی حاصل از جنگ به فرزند فروشی روی آورده است.
مهم اینست که این چنین انسانی سوژه بکری برای مستند سازی است.
اینها همان ها هستند که اگر روزی دستشان برسد از انسانها برای آزمایش سلاح هایشان هم استفاده می کنند.
برای سلاحساز و حتی داروساز حرفه ای هم تفاوتی نمی کند که با دارو و سلاح او چه بلایی بر سر چه کسی خواهد آمد. مهم نگاه حرفه ای به مساله است!
نگاه تحلیلی به اخلاق بنیاد اخلاق را به باد داده است و نگاه سوژه محور به انسانها انسانیت را به ورطه نابودی کشانده است. در دنیای حرفه ای ها انسانیت مرده است. فیلسوف اخلاق دروغ می گفت که برایش هیچ چیز مهم نیست جز انسانهایی که رنج می برند و رنج می کشند.
هیچ چیز به اندازه بردن آبروی حکومت برای او مهم نیست.
خیریه ها مستحق سرزنش اند که چرا به دیگران کمک می کنند تا آبروی حکومت محفوظ باشد. اما تحریم کنندگان هیچ شایسته سرزنش نیستند که چرا کاری کرده اند که انسانها در رنج باشند.
اینجاست که بیشتر شدن بی آبرویی حکومت بر کمتر شدن رنج انسانها اولویت یافته است. این نهایت منطق حرفه ای هاست . آنجا که فلسفه مزاحم است از «اولویت دموکراسی بر فلسفه» را پیش می کشند، آنجا که فقه مزاحم است از تقدم «اخلاق بر فقه » سخن می گویند و آنجا که انسانیت مزاحم است با منطق «اولویت بی آبرویی حکومت بر رنج انسانها» داد سخن می دهند.
اینها نه دلسوز دموکراسی اند و نه طالب اخلاق و نه حتی خواهان براندازی حکومت. اینها همواره به دنبال تمام منافعی هستند که در دل سودای آن را دارند و در این راه، با هر مانعی از هر جنسی برخورد خواهند کرد و آن را از سر راه بر خواهند داشت.
تنها کافیست مانع آنها نشوی با همه چیز کنار خواهند آمد. حتی با دین و حتی با لعاب فقه و فلسفه!
کوتاه سخن، دیکتاتوری، تمامیت خواهی و منفعتطلبی
جماعت روشنفکر غربپرست از هر قشر دیگری بیشتر است.
مراقب این جماعت مخمل پوش باشیم!