🔴توحش کورکورانه روی دیگر سکه تجدد جاهلانه
🔺در سکانسی از سریال کلاه پهلوی که این شبها از شبکه آیفیلم پخش میشود، آقای مؤید رئیس اداره فرهنگ شهر که خود از بانیان و مشوقان کشف حجاب و آزادی زنان شهر است و جزو اولین کسانی بود که دخترانش را بیحجاب از خانه بیرون آورد، متوجه میشود دخترانش بیبندوباری کرده و با پسرانی ارتباط برقرار کردهاند. او که آبرویش در شهر رفته دختران را به خانه برده به باد شلاق میگیرد و فریاد میزند اگر یک بار دیگه از خونه بیرون رفتین میبرمتون لب باغچه و سرتونو مثل مرغ میبرم!
🔹چه دیالوگ آشنایی! دیالوگی که نماد توحش جاهلیست، اینجا از زبان یک مرد مدعی روشنفکری بیرون میآید. این سکانس از سریال، ماهیت بخش بزرگی از جنایتهایی را عریان میکند که در سالهای اخیر تحت عنوان نامأنوس قتلهای ناموسی رخ داده. دختری مرتکب خطا میشود و پدر، برادر یا همسرش با توحش تمام طی قتلی فجیع او را مجازات میکند.
🔹ماجرا ازین قرار است که فقر فرهنگی انسانها را برای دریافت آسیبهای تهاجم فرهنگی مستعدتر کرده. در شهرهای کوچک، مناطق حاشیهای، روستاها... خانوادهها بی قاعده هدف تولیدات ضدفرهنگی شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی قرار دارند. خانوادهها نه متوجه آسیبها میشوند و نه دانش مقابله با آن را دارند. این است که می بینیم نسل جوان و نوجوان تفاوت ظاهری و رفتاری زیادی با پدران و مادران خود پیدا میکنند و بزرگترها یا متوجه عواقب این سبک زندگی نمیشوند و برایشان این تغییر رفتارها معنی دار نیست یا خود را دربرابر تغییرات، منفعل و ناتوان میبینند.
🔹در این فضا دخترانی را میبینیم که پوشش و آرایش و سبک معاشرتی متفاوت از مادرانشان و دیگر زنان طایفه یا روستا یا شهر پیدا میکنند. سبکی که با محیط زندگی و فرهنگ بومی فرسنگها فاصله گرفته و فرد فراموش میکند هنوز در اتمسفر کدام مکان و زمان و فرهنگ زیست میکند و رؤیاهایش، نیازهایش، مطالباتش، برنامههایش همه او را به سمت روابطی میکشاند که برای اطرافیان و سنتهای حاکم بر آنان قابل قبول نیست و خط قرمز است. اطرافیانی که بدون عصبیت و بی تفاوت از کنار ظاهر جدید او عبور کردهاند، وقتی با عواقب همان سبک زندگی مواجه میشوند، آن را خطایی نابخشودنی تلقی کرده و بر اساس رسوم غلط، مجازاتش را نه به دست تدبیر و شرع و قانون، که به دست عصبیت جاهلی میسپارند.
🔹پدر و همسر دختر اهوازی نمیدانستند فرار او وقتی رقم خورد که او دیگر با سبک پوشش مادر و مادربزرگ و عمه و زن عمویش غریبه بود؛ درحالیکه با آن غریبگی مشکلی نداشتند و آن را جبر تجدد میدانستند! فرار آن دختر به ترکیه و روابط خارج از خانواده او هم جبر همان تجدد بیقاعده بود.
🔻این فرار، انتهای همان مسیریست که ابتدایش تغییر سبک زندگی نسل جدید بافتهای سنتیست؛ نسلی که داشتههایش را دور انداخته و با درونی تهی لباسی جدید پوشیده.
امروز جان آن دختر گرفته شده و شاید گرفته شدن جان دختران دیگری هم بالقوه رقم خورده باشد؛ آنگاه که تجدد بیقاعده، جوشیدن توحش جاهلی را صدا میزند. چه دردناک است که ما این عوامل اصلی را رها کرده و به جان مفاهیم اصیلی چون «غیرت» و «ناموس» افتادهایم.
📝
#رها_عبداللهی
https://eitaa.com/mesagh
@mesagh
🌴🌴🌴