⭕️ تروریستها و ترور علما در تاریخ معاصر ایران 3️⃣💥 قتل فجیع یک عالم بزرگ، چنان وحشیانه بود که مردم از ترس در تشییع جنازه و ختم او شرکت نکردند!
👈 حضرت استاد منذر درباره يك رويداد فجيع تاريخى در روزگار مشروطه به دست فرقه اجتماعيون-عاميون در منطقه آذربايجان مینویسد:
▪️در بحبوحۀ مشروطه اول، شخصيت علمى و مذهبىِ طراز اول خوى، «آيت اللّه حاجى ميرزا ابراهيم خويى»، توسط يكى از مجاهدين وارداتى قفقازى به شهادت رسيد و برادر امام جمعه خويى (آقا ضياء) را نيز همان قماش افراد ترور كردند. اين ترورهاى پياپى، جوّى سرشار از رعب و وحشت در بين مردم، بويژه روحانيون، ايجاد كرد كه در گزارش شيخ الاسلام (پدر زنِ شيخ سليم) از ماجرا بخوبى منعكس شده است:
▪️روز يكشنبه 6 شعبان 1325: امروز صبح خبر آوردند كه جناب حاج ميرزا ابراهيم آقاى مجتهد، كه اعرف و اشهر و ازهد علماى خوى بود، در خانهاش با رِوُلْوِر فى الفور مرحوم شد... جمعى از آقايان شهر و اعضاى انجمن [= ظاهراً انجمن خوى] كه حاضر بودند، از شنيدن اين خبر بسيار پريشان شده متوحش و متأثر گرديدند. الحق كه اسباب افسردگى هيئت گرديد و موجب اغتشاش مجدّد در شهر شد...
به فاصله نيم ساعت خبر آوردند كه آقا ضياء، برادر حاج شيخ يحيى امام جمعه كه از جمله وكلا، و در دارالشوراست،..........را هم با گلوله زدهاند... زياده از حد و اندازه، باعث شوريدگى اهالى و اغتشاش و انقلاب شهر شد.
فرداى آن روز با بعضى از اعضاى انجمن، راجع به چگونگى تجهيز و تكفين حاج ميرزا ابراهيم آقا صحبت شد. گفتند:
▪️به آن جلالت قدر و رفعت شأن آن مرحوم كه در شهر و در آفاق داشت... اولاً هيچ كس از اقوام و عشاير حاج مرحوم از خوف جان در تشييع جنازه حاضر نشدند. ثانياً هيچ كس از علماى شهر از خوف و شرارت اشرار به جنازه آن مرحوم نماز نكرد، مگر يك نفر آخوند مكتب دار را بردند كه به جنازه اش نماز خوانده و در خانه اش دفن كردند. ثالثاً به چنين شخص معظّم و مشهور آفاق كه از اَوحَدىِّ ناس بوده است مجلس عزا اقامه نكرده و باقى ماندگان آن مرحوم را تعزيت و تسليت ندادند، با آن حقّ نعمت و احسانى كه آن مرحوم در ذمّه اهالى خوى داشت... [و در نتيجه] در كمال تحقير، در كنج خانه اش مدفون ساختند.
از كلام شيخ الاسلام برمىآيد كه علماى شهر، از ترس ترور، «مخفى» و «متوارى» شده بودند. آقا سيد هاشم، از علماى خوى، «مذكور داشت آقا ضياء مرحوم را پسرى پنج ساله گويا اكبر اولادش بوده است، در روز قتل مرحوم پدرش هراسان و پريشان با مادرش كه به كوچه دويده و پدرش را به خون آغشته افتاده در حالت جان كندن مىبيند، زهر[ه او] چاك شده و تا به امروز [= جمعه 11 شعبان] ناخوش و عليل و بسترى بود، امروز روحش به ارواح پدر و اجدادش ملحق گرديد. خدا شاهد است كه مصيبت تازه [اى] بر ما و به اهل مجلس رخ نمود».
📝 منبع: کتاب میرزا حسن آقا مجتهد تبریزی، اثر استاد ابوالحسنی (منذر)، بخش «ايستادگى در برابر انحراف مشروطيت»