ادامه: چند روز بعد با مهندس زنگنه در جلسه هیئت دولت برخورد داشتم در حاشیه او را کنار کشیدم و با مزاح جوری که راحت باشد رقمی حدودی بگوید و رسمیت هم نداشته باشد و بتواند بگوید شوخی کردم. پرسیدم خودمانیم چقدر نفت در این نیمه‌سال فروخته‌اید؟ گفت این رقم. بعد هم گفت مزاح کردم و باز به خنده گفت: دکترجان اصول دین می‌پرسی؟ من خودم هم دقیق نمی‌دانم چقدر نفت می‌فروشیم و چند می‌فروشیم ... و جدا شدیم. رفتم حساب کردم دیدم با هیچ حسابی این رقم‌هایی که آقای نوبخت به طرحها می‌دهد جور در نمی‌آید! یادم آمد به حرف آقای آذری‌جهرمی که در جلسه‌ی ترحیم مادر دکتر خانیکی به من گفت به قول آقای دکتر روحانی بده تا بره، نمیدانم سر چی بود، آقای جهرمی گفت به قول دکتر روحانی بده تا بره! متوجه شدم که آقای روحانی به آقای نوبخت گفته واختیار داده و یا الزام کرده هر وزارتی یا هر سازمان دولتی هر قدر اعتبار خواست بدهد کاری نداشته باشد این رقم‌ها در بانک مرکزی پشتوانه دارد یا ندارد!! یک روز که آقای نوبخت رقمی بالا برای یک پروژه حواله کرده بود. من نامه را با توضیح یکی از معاونین دریافت کردم که نوشته بود این پول خیلی زیاد است .... نداریم. من هم اون سند را در کارتابل انداختم تا بعد با آقای نوبخت صحبت کنم. دو سه روزی گذشت؛ رئیس جمهور(روحانی) خودش تماس گرفت؛ بی‌مقدمه و احوالپرسی گفت: چرا پول این پروژه را نداده‌ای؟ گفتم از کجا بدهم؟! روحانی گفت: این رقم دادن که کجا ندارد، سند بزن این عدد میلیارد داده شد، با بقیه‌اش کار نداشته باش!! اینجور نبود که کارِ دادن اعتبار معطل امضای من باشد، نه، اینها باصطلاح پول یا رقم را داده بودند، تازه بعدش برای من حواله میفرستادند و اعتبارات بیشماری اختصاص دادند و تمام شد، که بنا بود بعداً سند تهیه کنند بفرستند. شاید هم هرگز نفرستادند ومن دیگر رئیس نبودم!" این گوشه ای از روایت مستند چهره اقتصادی کلیدی دولتی است که ۸سال جان و مال این ملت را به سخره گرفت و تمام بنیان‌های اقتصادی این کشور را متلاشی کرد و گرد فقر و فلاکت را بر سر مردم پاشید. https://t.me/Boltan http://sapp.ir/Boltan