هدایت شده از 
⭕️خود زندگی غیر از شرایط زندگی است‏ 🔹آیا یعنی نفس کشیدن و هوا را فرو بردن و بیرون دادن؟ نه، این معنی زندگی نیست، اینها برای ما شرایط زندگی است نه خود زندگی. خود زندگی بینایی (به معنی دانایی) و توانایی است. ما از آن جهت به خدا حی مطلق می‌ گوییم که دانا و توانای مطلق است، از آن جهت به خداوند تبارک و تعالی حی می‌گوییم که آثار حیات بر وجود مقدس او بار می‌شود. رأفت و رحمت است، رحیم و رحمن است. پس زندگی یعنی دانایی و توانایی؛ و برنامه دانایی و توانایی است، همان برنامه‌ای که قرن‌ها اسلام آن را در عمل پیاده کرد. پس آن طرز تفکری که نتیجه‌اش دانایی یا توانایی نباشد و نیز طرز تفکری که نتیجه‌اش سکون و عدم تحرّک و بی‌ خبری و بی‏ اطلاعی باشد، از اسلام نیست. دین حیات است. دین حیات با بی‌خبری و با ناتوانی و عجز ناسازگار است 🔹شما همین را می‌توانید به عنوان یک مقیاس کلی برای شناخت اسلام همیشه در دست داشته باشید. کوشش و سعی بلیغ دارد که در تعلیمات خود سرنوشت انسان را وابسته به او معرفی کند، یعنی انسان را متکی به اراده خودش بکند. اسلام می‌گوید ای انسان! سعادت تو به عمل تو بستگی دارد، شقاوت تو هم به عمل تو بستگی دارد. آیا عمل انسان به چه چیز بستگی دارد؟ به خواست و اراده خود انسان. در نتیجه انسان یک موجود متکی به خود و متکی به کردار و شخصیت خود می‌شود. آیا فکر می‌کنید این مسئله‌ شوخی است که به بشر بگویند: «وَ انْ لَیسَ لِلْانْسانِ الّا ما سَعی‏». [۱] و از این صریح‌تر دیگر نمی‌شود. برای انسان جز آنچه با سعی و کوشش و عمل به دست آورده چیزی نیست. با یک حصر عجیبی می‌گوید. این خودش عامل تحرّک است، عامل بیداری و بینایی و توانایی است. پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۳۹ 📕احیای تفکر اسلامی، مرتضی مطهری (نسخه سایت)، ص ۵۵ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری