هدایت شده از mesaghمیثاق
بسم الله الرحمن الرحیم ♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه ♦️ به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است. ◀️ داستان کربلا قسمت دوم هنگامی که امام حسین علیه السلام خواستند از مدینه خارج شوند، قلم و دواتی خواستند و این جملات را نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم از حسین بن علی بن ابی طالب به بنی هاشم، هرکدام از شما با من همراهی کند شهید می شود و هر که با من همراهی ننماید به پیروزی و سعادتمندی نمی رسد. آنگاه که امام قصد خروج از مدینه را نمودند ام سلمه نزد ایشان حاضر شد و گفت: ای پسرم از جدت شنیدم که فرزندم حسین در عراق در سرزمینی به نام کربلا به شهادت می رسد امام فرمودند: سوگند به خدا این مطلب را می دانم و بی تردید من به شهادت می رسم، سوگند به خدا از روزی که در آن به شهادت می رسم آگاهی دارم و قاتلم را می شناسم و از جایگاهی که در آن دفن می شوم مطلع هستم، می دانم کدام یک از اهل بیت و نزدیکان و یارانم کشته می شوند ای مادرم خدا می خواهد مرا اینگونه ببیند که ظالمانه کشته می شوم و سرم بریده شود و می خواهد ببیند خاندان و خویشان من ظالمانه اسیر شده و در زنجیر باشند و فریاد کمک ولی یاری برآورند و کسی آنان را یاری نکند امام علیه السلام به سوی مکه حرکت کردند و مسیر اصلی را برگزیدند حضرت، روز سوم شعبان سال ۶٠ وارد مکه شدند در حالی این آیه را تلاوت می کردند: آنگاه که موسی به سوی مدین رفت گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت گرداند. از طرفی وقتی خبر مرگ معاویه و امتناع بیعت امام باشند یزید به کوفه رسید در منزل سلیمان بن صرد خزاعی جمع شدند و تصمیم گرفتند تا نامه هائی برای امام بنویسند و از ایشان درخواست کنند تا نزد آنان بیاید در حدود ۱۲ هزار نامه برای امام ارسال شد. مضمون نامه ها اظهار شادمانی از مرگ معاویه، تحقیر یزید و شرف حضور امام علیه السلام در کوفه بود همچنین تعدادی از اهلی بصره نیز نامه هائی برای امام فرستادند و برخی نیز به سوی امام رهسپار شدند، امام حسین علیه السلام، مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر صیداوی را به همراه دو نفر دیگر راهی کوفه نمود تا اگر مردم را متفق القول و مورد اعتماد دید سریع به ایشان خبر دهند. ◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید. گروه خیرالبریه