هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش دوم) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 4⃣همچنین در احاديث متعددى آمده است كه احكام اسلام تا پايان جهان باقى و برقرار خواهد بود. اين چيزى است كه جز با خاتميت پيامبر اسلام (ص) سازگار نيست؛ زيرا با آمدن پيامبر ديگرى، حداقل قسمتى از احكام پيامبر پِيشين نسخ مى شود. از جمله در اصول كافى مى خوانيم: «حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ ابَداً الى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ ابَداً الى‏ يَوْمِ الْقَيامَةِ لا يَكُونُُ غَيْرُهُ وَ لا يَجيئُ غَيْرُهُ؛ حلال محمد (ص) حلال است تا ابد تا روز قيامت؛ و حرام او حرام است تا ابد تا روز قيامت؛ غير آن نخواهد بود، و غير آن نمى آيد». [۱] 🔹همين معنا در جاى ديگرى نيز آمده كه بعد از ذكر آمدن پيامبران، امام صادق (ع) میفرمايد:  «...حَتَّى‏ جاءََ مُحَمَّدٌ (ص) فَجاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَريعَتِهِ وَ مِنْهاجِهِ فَحَلالُهُ حَلالٌ الى‏ يَوْمِ الْقَيامَةِ وَ حَرامُهُ حَرام الى يَومِ القيامَةِ؛ پيامبر (ص) قرآن و شريعت و طريقه اش را آورد، پس حلال او حلال است تا روز قيامت، و حرام او حرام است تا روز قيامت». [۲] 🔹ضمناً از اين خبر مشهور روشن مى شود كه نه تنها (ص) است، بلكه دين او و مجموعه دستورات و احكام او جاودانى است، و هيچگونه دگرگونى در آن راه نمى يابد و آنها كه تصور كردند با قبول مسأله خاتميت، مى توانند با فكر خود تغييراتى در تعليمات اسلام و احكام آن ايجاد كنند، سخت در اشتباه اند. زيرا احاديث فوق مى گويد جاودانگى نبوت با جاودانگى تعليمات و احكام آن حضرت همراه است. 5⃣در پايان خطبه معروف حَجَّةُ الْوِداع - همان خطبه اى كه پيامبر اسلام (ص) در آخرين حج و آخرين سال عمر مباركش به عنوان يك وصيتنامه جامع براى مردم بيان كرد - نيز مسأله صريحاً آمده است، فرمود: «الا فَلْيُبَلّغْ شاهِدُكُمْ غائِبَكُمْ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ لا امَّةَ بَعْدَكُمْ؛ آگاه باشيد! حاضران به غائبان اين سخن را برسانند كه بعد از من‌ پيامبری‌ نيست و بعد از شما امتى نخواهد بود»؛ سپس دست‏ هاى مباركش را - بعد از بيان تمام اين وصايا - به آسمان بلند كرد آن گونه كه سفيدى زير بغلش آشكار شد، سپس فرمود: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ انّى‏ قَدْ بَلَّغْتُ؛ خدايا گواه باش كه من آنچه را كه بايد ابلاغ كنم، كردم». [۳] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴، ج ‏۱، ص ۵۸، ح ۱۹ [۲] الكافى، همان، ج ۲، ص ۱۷، ح ۲ [۳] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم، چ ۱، ج ‏۲، ص ۴۸۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)