هدایت شده از mesaghمیثاق
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد در این روزها باید به تلخی روزگار کاممان تلخ باشد و در اندیشه رسیدن به لحظه انتقام ساعت‌ها را بشماریم و ثانیه‌ها را بدرقه کنیم، شهریاران و شهسواران بسیاری از این ملک رفتند و شهریارانی دگر خواهند آمد، قهرمانانی دوباره زاده می‌شوند و بر این خاک پروانه‌وار پرواز می‌کنند و عاشقانه شمشیر می‌زنند... پهلوانان باغ قهرمانان مهربانی هستند.... https://eitaa.com/mesagh