🔴 سطحی نگری! ✍️ 🔹 سخت خودم را قانع کردم که چند خطِ پی آمده را، قلمی کنم. چه اینکه ممکن بود جماعتی بر آن، مُهر حمایت از آقای پناهیان بزنند و حال آنکه، نه من با او ارتباطی دارم و نه وی معطل دفاع من است. 🔸 در این سطور، سخن از تلقی فروکاسته و تقلیل یافته ی جماعتی سطحی، از "عدالت" یا "مخالفت با اشرافیت" است. ✅ ما در این چند روز، دریافتیم که جماعتی از به اصطلاح عدالتخواهان، برای این مفهوم کلان، ما به اِزای خُردِ جغرافیایی یافته اند و مثلا بر این باورند که اگر کسی در شمال شهر سکنا کرده باشد، الّا و لابد، عدالت لگدکوب کرده و پرچم اشرافی گری برافراخته است! 🔹 خب در این صورت، این تناقض را چگونه حل می کنند که رهبران عدالت خواهانه ترین انقلاب معاصر -که با بی نظیر ترین استقبال توده های محروم و جنوب شهری مواجه شد- همه گی در شمال تهران مسکن داشته اند! 🔸 از روحانیونشان که: مطهری و بهشتی و مفتح و هاشمی و...باشند تا روشنفکرانشان که: آل احمد و بازرگان و سحابی و شریعتی و‌ الخ! و اگر محل خانه ملاک باشد، مگر بنیانگذار جمهوری اسلامی و هاشمی رفسنجانی، ده سال همسایه دیوار به دیوار نبودند؟ چگونه است که همین صاحبان ژست، یکی را نماد عدالت و‌ دیگری را سمبل اشرافی گری نام گذارده اند؟ ✅ و یا مثلا در همین ایام دریافتیم که قبول "هبه"، مصداق بی عدالتی است! باز در اینصورت، تکلیف ما با خیل مراجع، علما و طلابی که در طول تاریخ، مایل به استفاده از وجوه شرعیه نبوده اند و از راه هدایا و‌ نذورات تجارِ مومن و یا مردم عادی گذران امور می کرده اند، چیست؟ آیا فهم ما از عدالت یا اشرافیت، همین قدر قشری و مبتذل است؟ 🔹 حقیقت آن است که عدالت در پیوند شدید با "استحقاق" است. اگر کسی همان قدر برخوردار است که جامعه از وی منتفع می شود، به مقتضای عدالت رفتار کرده است، هر جا که مسکن داشته باشد. 🔸 اما اگر کسی بیش از تلاشی که می کند، از جامعه می گیرد، رفتاری غیرعادلانه کرده، هر چند که در جنوبی ترین نقطه شهر بنشیند! اشرافی گری نیز، یک خُلق و خوی است و نه نام مستعار خانه یا منطقه ای در شمال شهر. ✅ بسیاری ممکن است که در آن‌ حوالی زیست کنند، اما فکر و عمل عدالتخواهانه داشته باشند و ایضا فراوانی در جنوب شهر مسکن کنند و خوی اشرافی!... 💢 و مباد که در چنبره چنین سطحی نگری ای گرفتار آئیم https://eitaa.com/mesagh