در بازی های المپیک یه صحنه برام جالب بود.
خبرنگار فرانسوی از ورزشکار الجزایری به فرانسوی سوالی پرسید و ورزشکار به اون گفت: یا انگلیسی بپرسه یا عربی.
چون اون فقط به این زبان ها به سوالاش جواب میده و حاضر نمیشه فرانسوی جواب بده
الجزایریها به اختیار خود فرانسه صحبت نکردند. بلکه در مقام یک ملت به انقیاد و بردگی کشیده شدند و مجبور به تعظیم مقابل اربابان فرانسوی و زبانشان شدند. برای الجزایریها، زبانِ فرانسوی، زبانِ شعر و شراب و فلسفه و هوگو و بودلر و رمبو نیست.
زبان کتک خوردن و زندان کشیدن و کشته شدن است. اونا میداند که یک میلیون الجزایری شهید شدند تا صاحبان این زبان مجبور به عقب نشینی شوند.
این بحث نشانی کلاسیک از رابطه زبان، قدرت و استعمار است و نمونهای درخشان از مقاومت علیه قدرتی که استعمار به واسطه زبان بر مردم غیرغربی تحمیل میکند.
از خودت میپرسی چه شد که چهل و پنج سال بعد از انقلاب استقلالخواهانه و استعمارستیزانه ایران، زبان انگلیسی فلان وزیر خارجه به پرچم قدرت یک جناح سیاسی تبدیل میشود و اینکه فلان مذاکره کننده خودش انگلیسی حرف نمیزند ابزار سرافکندگی محسوب میشود. چه شد که ذهنهای ایرانیان تا این حد استعمارزده شد؟
🔴 چهره واقعی غرب مدعی حقوق بشر