⭕️ چرا یمن متوقف نمیشود؟
🔹 توسعه نیافتگی، بزرگترین امکانِ یمن برای عدم توقف در مسیر حمایت از مقاومت غزه بوده است. یمن تنها نیرویی است که در طول ۱۵ ماه گذشته، موفق شده به صورت پیوستهِ بانک متنوعی از سرمایههای اسرائیل و حامیانش را مورد هدف قرار بدهد. آمریکا برای سرد کردن سربهایی که بر علیه او داغ میشوند، همواره از الگوهایی استفاده میکند که یمن خود را خارج از آنها تعریف کرده است.
🔸 در صنعا هیچ سفارتخانه غربی وجود ندارد، هیچ درآمدی از این کشور در فدرال رزرو بلوکه نمیشود، هیچ تفاهمنامه مشترکی برای توسعه میادین نفتی و گازی مأرب و حضرموت با توتال، بریتیش پیترولیوم و هانت منعقد نشده است، در بندر الحدیده هیچ مگاپروژهای مبتنی بر طرح کوئیز با سرمایهگذاری آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده وجود ندارد، در یمن طبقه متوسط حقوق بگیری شکل نگرفته که پرداخت ماهیانه آنها در گرو برنامه تسهیلات ساختاری و تسهیلات مالی تمدید شده با صندوق بینالمللی پول باشد، در حجه و عمران و صنعا هیچ پیشران صنعت اروپایی راهاندازی نشده است که تحریمها اخلالی در زنجیره تأمین آن ایجاد نماید. یمن بازار مصرف فربهی ندارد که در عین منجمد بودن روند صادرات، تراز تجاری آن دچار کسری عجیب و غریبی شده باشد، هیچ طرح توسعه شهری در ساحل دریای سرخ تدوین نشده است که برای تأمین منابع آن، وزارت دارایی یمن، به استقراض مالی از بانک جهانی و شریک نمودن اتحادیه اروپا در آنها مجبور باشد و ...
🔹 سودای توسعه و قرارگیری در وضعیت ذهنی عقبماندگی، مهمترین امکان غرب برای تحمیل حکمرانی مطلوبش در کشورهای غیرغربی است. سیاستهای توسعه پایدار، ابزارهای صورتبندی شدهای از ایدئولوژی آمریکایی برای کنترل رفتارها در جهان سوم است. این سیاستها بدون توسل به نظامیگری، ضمانتهای لازم را برای همراهی با سناریوهای جهانی تأمین میکند. توسعه یافتگی به عنوان انتزاعی بی معنا، اهرم تمام عقلانیتها، رفتارها و سازوکارهای کنترلی شده و جهان اسلام را با شرکتهای صهیونیستی چندملیتی هم سرنوشت کرده است.
🔸 امروز جهان اسلام بیمار سیاستی است که پس از جنگ دوم در پیش گرفته شد، افسانهای که به نام توسعه برای ملتهای مسلمان تصویرسازی شده، الفبای اداره را هم از دسترس دولتها خارج کرده است. دست و پا زدن بی پایانِ مصر، اردن، لیبی، عراق و لبنان در بحران داخلی، بدهیهای خارجی و انکار مطلق استقلال ملی، اطمینانی است برای این که یمن مسیر عاقلانهتر و پایدارتری برای پیشرفت و ترقّی خود در پیش گرفته است.
🔹 یمن، توقف ناپذیر شده چون ناخواسته از دام توسعه رهایی یافته، فقدان عقلانیت توسعهگرا در یمن ابزار بمبارانهای دائمی را هم بلاوجه کرده است. حوثیها برای اجرای تصمیمات سرنوشتساز خود، زیر فشار فریزشدن فرآیندهای توسعه نیستند... توسعه نیافتگی یمن، نه تنها موقعیتی برای امروزِ مقاومت بلکه امکانی امیدبخش برای خروج ذهنیتها از سراب توسعه و تولّد دوران ترقّی و پیشرفت، برای فردای کل منطقه میتواند باشد.
🔸 از همین جهت و مزیّت، شاید یمن امروز همان گمشدهای است که سالها قبل چامسکی، برای خارج کردن بشرِ قرن بیستمی، از چرخه آشفته و بی معنای توسعه آن را تمّنا میکرد:
«در برابر این آشفتگی بی حدوحصر جهانی که همه، چه کشورهای توسعه یافته و چه مردمان کشورهای در حال توسعه، از آن در رنج هستند و در برابر شکست مطلق توسعه در نظریه و عمل، چه میتوان کرد؟ آیا باید انتظار داشت که جنگهای جهانی آن را به پایان برند؟ در این صورت چه کسی حاضر است برای سیاستمداران آبروباخته، جان خود را فدا کند؟ چه کسی حاضر است بپذیرد که ملتها هستند که واقعا در این جهان حکومت میکنند؟ چه کسی میتواند ضمانت کند که بشریت با هزاران سال عقب ماندگی، خروج خود را از چنین جنگهایی ناممکن نکند؟ آیا باید در انتظار انقلابی جهانی بود؟ در صورت چنین انقلابی کدام آرمان شهر را هدف دارد؟ قرن بیستم چه چیز از آرزوها و چشماندازهای دوردست و شیرین باقی گذاشته است؟»
✍🏻 مهدی افراز