♦️گزارش یک ناکامی؛
آمریکا چرا درمانده شده؟ - ۱
آنچه در هفتههای اخیر میان ما و غرب میگذرد، آزمون ارادههاست. یک طرف برای احقاق حق پایمالشده خود تصمیم به اقدام متقابل در برابر عهدشکنان گرفته، و طرف دیگر که به شهادت همه دنیا، پیمانشکنی کرده و دستش خالی است، اما میخواهد با ترکیبی از واسطهتراشی و فریب و تهدید، به وقتکشی ادامه دهد. تیم بایدن با وجود اینکه پیش از انتخابات آمریکا، بارها به شکست «فشار حداکثری» دولت ترامپ اعتراف کردند، حاضر نیستند خللی در آن وارد کنند. آنها میخواهند با رفتارهای تاکتیکی و نمایشی، و بدون انجام تعهدات، به برجام برگردند و سپس راهی برای طلبکاریهای جدید بگشایند! اما واقعیتها به زیان آمریکاست.
روزنامه نیویورک تایمز چند روز قبل در این زمینه نوشت: «بایدن میداند که برای احیای برجام باید تحریمها علیه ایران را لغو کند اما این کار را نمیکند، چون مستلزم اعتراف به حقیقتی تلخ است. اگر احتمال موفقیت کافی برای آمریکا وجود داشته باشد، در آن صورت این رویکرد میتواند قابل دفاعتر به نظر برسد، اما معمولا این طور نیست. با وجود تحریمهای اوباما علیه ایران و تلاشها برای براندازی حکومت ونزوئلا و سوریه، آنها امروز کنترل قاطعانهتری نسبت به قبل دارند... بایدن می خواهد دوباره وارد توافق با ایران شود، اما این منوط به لغو تحریمهاست. اما چرا کنار گذاشتن سیاستهایی که اثبات شده بسیار ناکارآمد و غیراخلاقی هستند، دشوار است؟ پاسخ واضح است: اساسا کنار گذاشتن آنها مستلزم اعتراف به حقایقی سخت از سوی واشنگتن است. مقامات آمریکا ترجیح میدهند به تحریمها ادامه دهند تا اینکه ناتوانی خود را بپذیرند».
در حالی که فشارهای آمریکا حداکثری بود و فروش نفت ایران به زیر دویست هزار بشکه رسیده بود، کشورمان توانست از مرداد امسال، همین رقم صادرات را به بالای یک میلیون بشکه برساند و فروش محصولات فرآوریشده نفتی (مثل بنزین) را هم توسعه دهد. این اتفاق مهم، لگدمال شدن عملی تحریمها بود. به عبارت دیگر، «خنثیسازی» تحریمها با جدیت و به شکل موثر آغاز شده و ایران دیگر مثل دو سال گذشته، معطل پشتهماندازی آمریکا و اروپا نخواهد ماند. امروز پس از پنج سال، سوءنیت آمریکا و اروپا کاملا برای جمهوری اسلامی ایران رو شده و با رفتارهای تاکتیکی قابل کتمان نیست.
هفتهنامه فرانسوی «اکسپرس» اخیرا از قول «برونو ترتره» (معاون مؤسسه تحقیقات راهبردی پاریس) فاش کرد: «هدف غرب از دعوت به مذاکرات جدید، همانند مذاکرات برجام، فقط به دست آوردن وقت برای مهار ایران است و نه رسیدن به توافق. هدف از امضای توافق، به دست آوردن زمان جهت کُند و مهار کردن فعالیتهای اتمی ایران بود. امروز نیز همین هدف، از نو در دستور کار قرار گرفته. با وجود پایان یافتن دوره ترامپ، غرب حاضر نیست به شش سال پیش بازگردد. برنامه اتمی توسعه پیدا کرده و ایران، به مهارتهای تازه دست یافته. بعید است بتوان ایران را به چشمپوشی از پیشرفتهای خود واداشت. با این حال، امروز نیز هدف کشورهای غربی فقط خریدن زمان است. (اما) هیچ شانسی برای توافقی گستردهتر که برنامۀ موشکی و فعالیتهای ایران را در منطقه محدود کند، وجود ندارد». تروئیکای اروپایی -به نیابت از آمریکا- در حد فاصل سالهای 82 تا 84، همین هدف وقتکشی برای مهار توانمندیهای ایران را دنبال میکردند که ابتدا گفتند تعلیق داوطلبانه را به مدت شش ماه بپذیرید اما پس از دو سال وقتکشی گفتند بهترین تضمینی که ایران میتواند برای عدم انحراف برنامه هستهای خود بدهد، دائمی کردن تعلیقها -تعطیلی برنامه هستهای- است!
برجام از نگاه غرب، برنامهای برای توقف پیشرفت فنی، و سپس مهار قدرت منطقهای و دفاعی ایران بود. چنانکه «ارنست مونیز» وزیر انرژی آمریکا 13 مرداد 1394 اظهار کرد «توافق هستهای با ایران، بخشی از پروژه امنیتی آمریکا برای خاورمیانه است». در همان زمان، دولت اوباما در حال توسعه جنگ نیابتی داعش و دیگر گروههای تروریستی به مرزهای ایران و لبنان بود. در یمن نیز دولت اوباما، دست رژیم سعودی را برای جنایت جنگی و نسلکشی تمامعیار باز گذاشت. این، برنامه «فشار حداکثری» دولت اوباما علیه ایران و متحدانش، در جهت ترسیم «نقشه خاورمیانه جدید» بود؛ نقشهای که توسط بوش و رژیم صهیونیستی و با حمله به عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین کلید خورد. درست زمانی که جان کری با ژست تعامل، کنار همتای ایرانی در ژنو قدم میزد، پنتاگون و سیا، هواپیماهای نظامی را برای تجهیز تسلیحاتی داعش به فرودگاه موصل گسیل کرده و نقشه عملیات را با فرماندهان داعش مرور میکردند. این نقشه جنگی البته با هوشیاری و شجاعت سردار سلیمانی و همرزمانش نابود شد.
اما تنها ارنست مونیز نبود که برجام را بخشی از پروژه (ضد) امنیتی غرب برای خاورمیانه میدانست.
♦️ادامه دارد♦️
محمد ایمانی
🌴🌴🌴