🔴📢نظرات بدیع مقام معظم رهبری درباره سلسله صفویه و شیخ صفی الدین اردبیلی
مقام معظم رهبری در سفر استانی به اردبیل، در دیدار با مردم آن شهر در 3 مرداد 1379، نکات بسیار مهمی را درباره سلسله صفویه بیان کردند. ایشان، خلاف کلیشه های غلط در تاریخنگاری رایج در دوران پهلوی که هنوز هم آثار مخرب آن باقی است، به طور واقعی، خدمات ماندگار شیخ صفی الدین اردبیلی و فرزندانش و فدائیان قزلباش که دسته های همین مردم اردبیل بودند، به مذهب تشیع و کشور ایران بیان کرده و آنها را معرفی نمودند. این بیانات، نسبت مردم ایران با سلسله صفویه، شیخ صفی الدین اردبیلی و شیخ زاهد گیلانی را روشن میسازد:
«در تاریخ گذشته، در دوران طلوع صفویّه، سرزمین اردبیل توانست دو خدمت بزرگ به این کشور بکند.
اوّل این که توانست از کشوری که بخشهای آن از هم جدا و با هم در حال اختلاف و درگیری بودند، یک کشور متّحد، بزرگ و مقتدر، بهوجود آورد. قبل از طلوع صفویّه و بعد از دوران سلجوقیان، ایران کشوری بود که هر بخشی از آن آهنگ جداگانهای مینواخت و از عزّت و عظمت ایران در آن دورانها خبری نبود. این عزّت را صفویّه دادند.
و صفویّه از اردبیل طلوع کردند و خاندان عرفای مجاهد و مبارز، یعنی اولاد شیخ صفی الدین اردبیلی، توانستند این زمینه را به وجود آورند، تا فرزندان آنها ایران را به همه عالمیان در دنیای آن روز، متّحد، مقتدر، عزیز، سربلند و پیشرفته معرفی کنند.
خدمت دوم، عاملی بود که در واقع پشتیبانی معنوىِ عامل اوّل محسوب میشود؛ یعنی احیای مذهب شیعه، مذهب اهلبیت و ارادت به خاندان پیامبر. مردم، همین مردم شجاع، همین عشایر غیور، از این سرزمین با نام امیرالمؤمنین، با نام امام حسین، با نام شهدای کربلا، با نام ائمه معصومین علیهمالسّلام، توانستند بروند و نام خدا، یاد اهلبیت و آئین مقدس اسلام و فقه متین جعفری را در سرتاسر این کشور، مستقر کنند و کشوری یکپارچه، محکم و مقتدر بهوجود آورند. این اقتداری بود که از معنویت، از دین و از تعالیم اهل بیت بهوجود آمد.
بزرگانی که در این مدت - در طول چند قرن - در اردبیل پرورش پیدا کردهاند، همه، همین خط مستقیم را نشان میدهند. خودِ شیخ صفی الدین اردبیلی،. برخلاف آنچه که بعضی گمان میکنند، یک صوفي مسلک از قبیل آنچه که ادّعا میشود، نبود. یک عالم، یک عارف، یک مفسّر و یک محدّث بود. آنگونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کردهاند - ذکر میکند، شیخ صفی الدین اردبیلی در ردیف سید بنطاووس و ابنفهد حلّی - علمای فقیه و درعینحال عارف - قرار داشت و کسی بود که در کنار علاّمه حلی - در دستگاه سلطان محمد خدابنده - توانستند جوانههای شیعه را در قرن هفتم و هشتم در این کشور بهوجود آورند و پایه فقهی و متین و استدلالی آن را در حوزههای علمیه، رایج کنند.
بعد هم فرزندان او، عرفای مجاهد بودند؛ لذا گفتهاند اردبیل «دارالارشاد» است. یعنی اینجا کسانی هستند که ارشاد به دین میکنند. بحث، بحث دارالارشاد است؛ بحث صوفیگری و کارها و سخنها و دعویهایی از این قبیل نیست. بحث بر سر معنویّت دین و معنویّت شیعه و خاندان اهل بیت است.
لذا بعد از گذشت یکی دو قرن، در اوایل صفویّه - در قرن دهم - خورشید درخشان فقاهت شیعه - اوّل کس از بزرگانی که بعد از چند قرن در دنیای فقاهت اسلامی و شیعی از ایران درخشید - یعنی مرحوم ملااحمد محقّق اردبیلی - از این شهر سر بلند کرد. قرنها، فقهای شیعه از بلاد لبنان، شام، حِلّه و عراق بودند و علمایی از ایران در ردیف بزرگان فقهای شیعه، از بعد از قرون اول، تا قرنهای متوسط نداشتیم. اوّل کسی که در این میدان قدم گذاشته است، یک فحل اردبیلی است؛ یک عالم بزرگ، یک زاهد، یک عارف و یک محقّق.
خدا را شکر میکنیم که سلسله دیانت و شجاعت مردم و قوّت معنوی این مردم، در کنار سلسله پیشرفت علم و تقوا در طول زمان در این سرزمین امتداد پیدا کرده است. ... بعد هم این طوایف و ایلات شجاع و مردم مؤمن توانستند اینجا را نقطه شروعی قرار دهند که ایران بزرگ شیعی و مقتدر - در دوران صفویّه - به وجود آید.
البته به شما بگویم در دوران حکومت قاجاریه و حکومت پهلوی، صفویّه مورد بغض بودند و به دلایل معینی، اردبیل هم مورد بی اعتنایی قرار گرفت. همان قدری که صفویّه به اردبیل پرداختند، قاجاریه و بعداً پهلوی، در این نقطه مرزی و دوردست، بی اعتنایی کردند. آن چیزی که به یاد آنها نیامد، اردبیل بود! لذا این شهر و این منطقه سرسبز، حاصلخیز و بااستعداد که هم استعداد کشاورزی دارد، هم استعداد صنعتی، هم امکان بازرگانی سالم خارجی، یکی از مناطق فقیر و محروم، شمرده میشود. چرا؟ به خاطر انتقامی است که بعضی از حکام بعد از صفویّه، میخواستند از این منطقه، از این مردم و از قبایل قزلباشی آن روز - که از آنها دل پُری داشتند و بخشی از آنها در اردبیل بودند - بگیرند.» منبع :
https://farsi.khamenei
https://eitaa.com/mesagh
@me