🌹⁦⁩⁩⃟🕊️ . . . یڪۍ دیگہ از ویژگۍ‌هایۍ ڪہ آرمان رو خیلۍ خاص میڪرد این بود ڪہ آرمان هر مشڪلۍ حالا براۍ رفقا یا حتۍ تو ڪشور، از نظر اقتصادۍ گرفتہ تا فرهنگۍ دغدغہ داشت... میگفت آقا باید بریم ڪمڪ ڪنیم چرا ڪسۍ ڪارۍ نمیڪنہ آقا این جوونا اومدن تو خیابون معترضن یڪۍ باید بره با اینا صحبت ڪنہ براشون تبیین ڪنه؛ همون حرفۍ ڪہ حضرت آقا زد جهاد تبیین خب اینم یڪۍ از مراتب همونه دیگہ... آرمان خودش بہ من میگفت _آقا مثلا من میخوام برم، من نمیرم اونارو بزنم ڪہ من اصلا میخوام برم باهاشون حرف بزنم. واقعا دغدغہ داشت و اینو تو گعده‌هایۍ ڪہ با آرمان داشتیم همیشہ نشون میداد. اصلا اینڪہ اینجور بحث‌ها میشد درباره مشڪلات جامعمون در مورد همین حالا اغتشاشات و اینها آرمان گر میگرفت و فڪر میڪرد سر اینڪہ من باید چیڪار ڪنم همش میگفت:ماها باید چیڪار ڪنیم ڪہ این وضعیت درست بشہ... . .