🌷یونس(ع) از هدایت قوم خود مایوس شد و شکایت نزد خدا برد، این چنین به خدا عرض کرد:خدایا من سالیان سال این قوم را هدایت و به سمت تو دعوت کردم.اما آنها رسالت من را تحقیر کردند. سپس یونس(ع) از درگاه خدا برای قوم خود تقاضای عذاب کرد و آنها را نفرین نمود و در این راستا بسیار اصرار ورزید تا خداوند به پیامبرش وحی کرد: عذابم را بر قوم تو می فرستم. 🌷پس از اتفاقات مختلف، یونس(ع) از نینوا خارج شد و به راه خود ادامه دادتا به کنار دریا رسید. در آنجا منتظر ماند. ناگاه کشتی مسافربری فرا رسید و یونس(ع) سوار کشتی شد.در اواسط راه، یک ماهی بسیار بزرگ، سر راه کشتی را گرفت، در حالی که دهان باز می کرد، گویی غذا می طلبد.سرنشینان کشتی گفتند گویا گنهکاری در میان ماست که باید طعمه ماهی گردد بین سرنشینان قرعه انداختند قرعه به نام یونس(ع) افتاد. حتی سه بار این کار را انجام دادند و هر سه بار نام یونس(ع) درآمد.سرانجام یونس(ع) را در دریا افکندند و آن ماهی غول آسا این پیامبر الهی را بلعید. کانال‌آموزش‌حفظ‌قرآن|مصباح‌القرآن ┄┅═✧❁✧═┅