💠جلال پیامبر! 🔹استاد شهید مرتضی مطهری ✅به قدری پيغمبر اکرم از اين جلال و حشمت ها تنفر داشت که سراسر زندگی او پر از اين قضيه است. اگر يک جا می‌خواست راه بيفتد، چنانچه عده‌ای می خواستند پشت سرش حرکت کنند اجازه نمی‌داد. اگر سواره بود و يک پياده می‌خواست با او بيايد می‌گفت برادر! يکی از اين کارها را بايد انتخاب کنی: يا تو جلو برو من از پشت سرت می‌آيم، يا من می‌روم تو بعد بيا. يا احياناً اگر ممکن بود که دو نفری سوار بشوند می‌فرمود: بيا دو نفری با همديگر سوار می‌شويم؛ من سواره باشم تو پياده، اين‌جور در نمی‌آيد. "محال بود اجازه بدهد او سواره حرکت کند و يک نفر پياده." ✅در مجلس که می‌نشست می‌گفت [به شکل‌] حلقه بنشينيم که مجلس ما بالا و پايين نداشته باشد؛ اگر من در صدر مجلس بنشينم و شما در اطراف، شما می شويد جزء جلال و دبدبه من، و من چنين چيزی را نمی‌خواهم. ✅پيامبر تا زنده بود از اين اصل تجاوز نکرد، مخصوصاً از يک نظر اين را برای يک رهبر ضروری و لازم مي‌دانست. و لهذا ما می‌بينيم علی عليه السلام هم در زمان خلافت خودش، در نهايت درجه اين اصل را رعايت می کند. يک رهبر- مخصوصاً اگر جنبه معنوی و روحانی هم داشته باشد- هرگز اسلام به او اجازه نمی‌دهد که براي خودش جلال و جبروت قائل بشود؛ اصلًا جلال و جبروتش در همان معنويتش است. ✅وقتی که حضرت امیر (ع) وارد سرزمين ايران شدند و ايرانی ها خبردار شدند که علی عليه السلام می‌آيد، يک عده از دهاقين‌، عده‌ای از سران کشاورزان آمدند به استقبال حضرت و شروع کردند در جلوی ايشان دويدن. حضرت صدايشان کرد و فرمود: چکار می‌کنيد؟ گفتند: اين احترامی است که ما برای بزرگان خود بجا می‌آوريم که در رکابش در جلويش می‌دويم. به احترام شما چنين کاري می‌کنيم. فرمود: شما با اين کارتان خودتان را حقير و پست می کنيد، به آن بزرگ هم يک ذره سود نمی‌رسد. ✅اين کارها چيست؟! من از اين تشريفات بری و مبرّا هستم. انسان هستيد و آزاد. من بشری هستم، شما هم بشری. 📚سیره در سیره نبوی ص۹۸. شهید استاد مرتضی مطهری. @meshkat_rozatoalzahra