✨(طرحی از معنای زندگی بر اساس منش و روش مرحوم حجتالسلام و المسلمین دکتر سید مرتضی موسوی (ره))
🔅آقا سیدمرتضی میگفت: «وقتی پزشکم به من گفت بیماریت بدقلق شده و این آخرین داروی موجود است از او پرسیدم: اگر این دارو اثر نگذاشت چی؟ و او پاسخ داد: دیگر باید بروی دعا کنی!» اما متأسفانه آن دارو هم بیتأثیر بود و عضلات ایشان هر روز تحلیل میرفت و ضعف و تنگی نفس هر روز شدیدتر میشد...
آیا میتوانیم خودمان را لحظهای جای سید مرتضی قرار دهیم؟ واقعا در این شرائط قرار بگیریم چه میکنیم و چه حالی خواهیم داشت؟ اینجاست که فلسفهها و نحلهها، راهحل و داروی خود را برای این وضعیت بغرنج ارائه میدهند تا مگر به قول خودشان راهی به رهایی برند و رنج زندگی را بر انسان قابل تحمل سازند. در این میان فیلسوفان اگزیستانس بیش از هر مکتب فکری دیگری بر این موضوع تمرکز کرده و همین رنج و شرّ و مرگ و نحوهٔ رویارویی انسان با آن را نقطهٔ محوری فلسفهٔ خود قرار دادهاند. اما آقا سید مرتضی خصوصا در این برهه جانکاه بر اساس چه فلسفهای میزیست و بر رنج بیماری لبخند میزد؟ به نظرم فلسفه او برای زیستن چیز غریبی نبود اما سید مرتضی از اعماق جان به آن باور داشت و به آن عمل میکرد. فلسفهٔ او «بندگی و رضا» بود، این که انسان باید همواره بندگی خدا کند و ببیند که وظیفهاش در برابر او چیست اما نتیجه را به خداوند واگذار نماید و به آن راضی باشد و بداند که پروردگار مهربان در هر حال، خیر و صلاح و بهترینها را برای بندهاش میخواهد، و این فلسفهای بود که به گفتهٔ خود آقا سیدمرتضی به او آرامش میداد. در اوج بیماری به من میگفت گاهی با امام زمان (عج) مناجات میکنم و میگویم من تا کنون در مسیر کسب دانش دین به قصد خدمت به شما تا حد توان و استعدادم تلاش کرده و اندوختهای فراهم آوردهام که در ادامه برای نقشآفرینی اگر صلاح میدانید در خدمتم و اگر صلاح نمیدانید، پذیرا هستم. فلسفه بندگی و وظیفهگرایی آقا سید مرتضی باعث شده بود در همان شرائط رنجخیز نیز بسیار پرتلاش و بانشاط باشد و لذا ضمن پیگیری مجدانه امر درمان و دعا و نیاز به درگاه الهی، در مسیر هدف و رسالت خود تا اندک توان و نایی در بدن داشت از کوشش و تلاش فروگذار نکرد. این اواخر اگرچه نمیتوانست برای کار بیرون برود اما در منزلش بر روی تخت بیماری کارهای علمی و تبلیغی را به هر مشقتی که بود انجام میداد و وظیفهاش را ادا میکرد، به عنوان مثال تدریس درس «فلسفه اخلاق» برای دانشگاه مجازی را تا آخرین روزهای حضور در خانه در حالی انجام داد که به سختی صحبت میکرد و به علت عدم توانایی و ضعف شدید عضلانی، همسرش برایش گوشی را حین تدریس نگه میداشت. من دیدم ایشان حتی میان وسائلی که برای بیمارستان همراه داشت، کتاب درسی را هم برداشته بود تا مگر بتواند تدریسش را در بیمارستان هم ادامه دهد که به علت وخامت حال و بدحالی توفیق این کار را پیدا نکرد.
اکنون که این مطلب را مینویسم موسم انتخابات است و بجاست یاد کنم از آخرین حضور سید مرتضی در انتخابات که همین وظیفهگرایی او باعث شد بعد از ناامیدی از آمدن واحد سیار به منزل، برای انجام این وظیفه اجتماعی خود با چنان وضعیت مشقتبار و متأثرکنندهای به شعبهٔ اخذ رأی مراجعه کند که مأمور انتظامی و رئیس شعبه را تحت تأثیر قرار داده بود تا آنجا که همان ورودی شعبه، رأی ایشان اخذ شد. کسانی که در انتخابات به جای وظیفهگرایی ایدهآلگرا هستند اگر در تمام امور زندگی پیرو این فلسفه باشند بیگمان یک زندگی پر از رنج و تنش در انتظارشان است و روی خوشی و رهایی را نه فقط در شرائط محنت که روال معمول زندگی نخواهند دید.
فلسفه عبودیت و بندگی بر خلاف فلسفههای دیگر علاوه بر واقعنمایی، هرگز تأثیر و کارکرد خود را از دست نمیدهد. دیشب یکی از دوستان آقا سیدمرتضی به من میگفت: من ندیدم که لبخند لحظهای از لبهای سید محو شود...
آری، پشت این لبخند فلسفهای نهفته بود...
سید روحالله موسوی
🆔
@meshkatnoor