در را که باز کردم منتظر بودم ببینمش.طبق قرار هر هفته کنار مزارت نشسته و دعا میخواند.همیشه همان جای همیشگی مینشیند کتاب دعایش را باز میکند و شروع میکند به خواندن.میان دعایش گره ی بغض گلویش هم باز میشود و چشم هایش شروع میکند به باریدن. کاش میدانستم در دلش چه می گذرد اما صبورتر از این هاست که لب از لب وا کند.فقط تو می دانی و خدا. یادته به چهره ی مادر خیره میشدی؟؟میگفتی دارم عبادت میکنم.حالا کار مادر شده خیره شدن به قاب عکست. امان از دل مادر شهید... 🌹💔 ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌷 🕊 ┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄ جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹 🥀@meysam_alijanii🕊